توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
خبر شهادت حسین علیهالسلام به پیامبر صلیاللهعلیهوآله
زمان مطالعه: < 1 دقیقه زینب سلاماللهعلیها به سوى حرم جدش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حرکت کرد، اهل بیت و مردم مدینه نیز با گریبانهاى چاک و نالههاى سوزناک، همراه ایشان راه افتادند، آن جماعت انبوه، گروه گروه با لباسهای سیاه و آه و ناله وارد مدینه شدند، تا به مسجد رسول خدا رسیدند. (1) زینب سلاماللهعلیها دو طرف درب مسجد را گرفت و فرمود: «السَّلَامُ
ملاقات ام البنین با حضرت زینب سلاماللهعلیها
زمان مطالعه: 2 دقیقه هنگامی که بشیر وارد مدینه شد و خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را اعلام کرد و زنان و مردان مدینه به طرف دروازه شهر حرکت کردند در بین آنها ام البنین سلاماللهعلیها هم بود که به استقبال کاروان حسینی به سمت دروازه آمد. وقتی خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را شنید بیهوش روی زمین افتاد. در این بین اهل بیت
یاد جانسوز حضرت زینب سلاماللهعلیها از رقیه
زمان مطالعه: < 1 دقیقه روایت شده است که وقتى حضرت زینب سلاماللهعلیها با همراهان به مدینه بازگشتند زنهاى مدینه براى عرض تسلیت، به حضور زینب سلاماللهعلیها آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را براى آنها بیان مىکرد و آنها گریه مىکردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه سلاماللهعلیها افتاد و فرمود: ولی مصیبت برادرزادهام رقیه در آن خرابه، قامتم را
امام زمان عجلاللهفرجه روضه وداع مىخواند!
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقاى کافى به نقل از مقدس اردبیلى مىفرمود: «با طلاب پیاده به کربلا مىرفتیم. در بین راه طلبهاى بود که گاهى براى ما روضه مىخواند. امام حسین علیهالسلام نمکى در حنجرهاش گذاشته بود. وقتی رسدیم کربلا، اربعین بود. از بس شلوغ بود، گفتم: داخل حرم نروم و مزاحم زائران نشوم. طلبهها را دور خود جمع کردم و گوشه صحن آماده
ولادة الکوکب
زمان مطالعه: < 1 دقیقه وُلدتِ کما یُشرقُ الکوکبُ فأُمٌّ تُباهی و یَزهو أبُ علیٌّ و فاطمةٌ انْجَباکِ عَیناً مِن الخَیر لا یَنضَبُ و جاءا بکِ جَدَّکِ المُصطفی لِیَختارَ لإسْمِکِ ما یُعْجِبُ فقال: وَ لَسْتُ کما تَعْلَمان أسْبقُ ربّی بما یَنْسِبُ و هذا أخی جَبرئیلُ أتی بأمْرِ مِن الله یُسْتَعذَبُ یَقُولُ إلهُکَ رَبُّ الجَلال: تَقبَّلْتُها و اسْمُها زینبُ و کفّلْتُها بأخیها الحسین و یومٍ یَعُزّ