جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع

کتابخانه: متن 28 جلد‌کتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشت‌برداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب

نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به ‌همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ

حکایت: بیست و نه داستان‌هایی به‌صورت گویا از زندگی حضرت

آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتاد‌قطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارت‌نامه حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها

ذکر یا رب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اگر صبح قیامت را شبی هست امشب است آن شب طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش شکایت‌های گوناگون مرا از کوکب است امشب برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن که زینب بی‌تو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب

ادامه مطلب »

آه از دل زینب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در سینه ز سودای تو خون شد دل زینب آه از دل زینب جز اشک جگرگون چه بود حاصل زینب؟! آه از دل زینب ای ابر بلا! بر سر این خوار دل افگار طوفان فنا بار آسان شود از مرگ مگر مشکل زینب! آه از دل زینب با داغ تو روزی که رود این تن غم‌ناک دل‌خون شده در خاک

ادامه مطلب »

خزان گلشن دین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون شد بساط آل نبی از زمانه طی آمد بهار گلشن دین را زمان دی یثرب به باد رفت، به تعمیر خاک شام بطحا خراب شد، به تمنای ملک ری سرگشته بانوان حرم گرد شاه دین چون دختران نَعش به پیرامنِ جُدَی نه مانده غیر او، کسی از یاوران قوم نه زنده غیر او کسی از همرهان حی آمد به

ادامه مطلب »

ناله هذا اخی

زمان مطالعه: 2 دقیقه چون راهشان به معرکه کربلا فتاد گردون به فکر سوزش روز جزا فتاد اجزای چرخ منتظم از یکدگر گسیخت اعضای خاک متصل از هم جدا فتاد تابان به نیزه رفت سر سروان ز پیش جمازه‌های پردگیان از قفا فتاد از تندباد حادثه، دیدند هر طرف سروی به سر درآمد و نخلی ز پا فتاد مانده به هر طرف نگران چشم

ادامه مطلب »

وداع با حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

زمان مطالعه: 3 دقیقه خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر وى راه را دود آهش کرد حیران شاه را در قفاى شاه رفتى هر زمان بانگ مهلاً مهلاًش بر آسمان کاى سوار سرگران کم کن شتاب جان من لختى سبک‌تر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دل‌جوى تو تا ببویم آن شکنج موى

ادامه مطلب »

زینب محزون (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه دید چون زینب محزون که زمین می‌لرزد شط به موج آمده و ماء معین می‌لرزد مانده از کار فلک، عرش برین می‌لرزد مانده ز اوراد مَلَک، روح امین می‌لرزد شد سراسیمه و چون رعد در افغان آمد موکَنان مویه‌کُنان جانب میدان آمد محشری دید در آن دشت پدیدار شده روز در چشم دو عالَم چو شب تار شده بانگ کوس

ادامه مطلب »