جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع

کتابخانه: متن 28 جلد‌کتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشت‌برداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب

نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به ‌همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ

حکایت: بیست و نه داستان‌هایی به‌صورت گویا از زندگی حضرت

آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتاد‌قطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارت‌نامه حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها

یوسف زهرا تویی؟!

زمان مطالعه: 2 دقیقه روز تاریخی عاشورا گذشت سرگذشت عشق بود، اما گذشت می کشان افتاده و ساقی نماند جرعه‌ای در ساغری باقی نماند جام‌های وصل را نوشیده‌اند جامه‌های خون به تن پوشیده‌اند عاشق و معشوق یک‌جا، سوخته ساخته با سوز دل تا سوخته های و هویی نیست سوی هو شده از من و ما رفته یک‌سر او شده هم سبو بشکسته، هم خُم

ادامه مطلب »

بوسه خیزران

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اگر که دیده خونبار من امان می‌داد کنار خاک تو شرح دلم امان مى‌داد تو بوده‌ای همه ره را و دیده‌ای که دلم چه سان به بوته عشق تو امتحان مى‌داد بهر زمان که توان از تنم برون می رفت نگاه تو ز سر نی به من توان مى‌داد رهین منت اشکم که بر رخم می‌ریخت گل خزان‌زده را آب

ادامه مطلب »

قرآن ناطق

زمان مطالعه: < 1 دقیقه نمی‌گویم دگر از نوک نی با من تکلم کن نگاهت کرد آرامم به طفل خود ترحم کن اگرچه غنچه بی‌آب هرگز نشکفد اما در فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن نگه با اختیار و اشک من بی‌اختیار آید ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن به نی بهر نماز شکر اگر خواهی وضو سازی

ادامه مطلب »

زبان حال زینب با برادر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه از کویت اى آرام دل با چشم گریان مى‌روم جانم تو بودى و کنون با جسم بى جان مى‌روم از گریه پایم در گِل است، دریاى غم بى‌ساحل است درد فراقت مشکل است، با سوز هجران مى‌روم خیز اى امیر کاروان، ما را تو در محمل نشان همراه با نامحرمان، در شام ویران مى‌روم پرپر شده گلهاى تو، کو اکبر

ادامه مطلب »

زینب در کنار قتل‌گاه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه چه شد اى کشته، ز داغ دل من بى‌خبرى مى‌زند داغ جگر سوز تو بر جان شررى شررى کز تف آن سوخت سرا پاى مرا که به جا نیست از این، سوخته دیگر اثرى یارب این کشته مگر سبط رسول تو نبود که چنین زخم به تن نیست خدا را بشرى بوسم اى غرقه به خون حنجر بُبریده تو که

ادامه مطلب »

اربعین حسینى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه از فراقت همچو نى در آه و افغانم هنوز پاى تا سر از غمت، چون شمع سوزانم هنوز تا به خاک و خون بدیدم جسم عریان تو را اشک غم از دیده مى‌ریزد به دامانم هنوز لب نهادم آن زمان بر حنجر گلگون تو بهر آن بُبریده حنجر، دیده گریانم هنوز قتل‌گاه و حنجر عطشان و تیغ خونفشان منظر آن

ادامه مطلب »