توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
خطبه در مجلس یزید (2)
زمان مطالعه: 5 دقیقه و اندر آن هنگام زینب ایستاد در سخن چو مرتضی لب را گشاد اندر آغاز سخن، حق را ستود بر روان مصطفی دادی درود پس بگفتا راست فرماید خدا در کتاب خویش مصباح هدی آن فِرَق که زشت باشد کارشان بر خلاف امر حق کردارشان عاقبت ز ایمان برون بنهاده پا کرده تکذیبی ز آیات خدا کرده استهزا به آیات
نطق روشن
زمان مطالعه: 2 دقیقه از التهاب سوزش شلاق آفتاب میسوخت، از تبی که به حالش فتاده بود در پستی و بلندی آن دشت سوخته در زیر آتشی که ز خورشید میجهید. همراه کودکان و یتیمان بیپدر همدرد کاروان اسیران حقپرست زینب، به کوفه میرسد، اما چه کوفهای؟ غرق نشاط و هلهله و رقص و خندهها در موج مردمی، که به شادی نشستهاند. زینب، سر
ماه هلال
زمان مطالعه: < 1 دقیقه پس از تو جان برادر چه رنجها که کشیدم چه شهرها که نگشتم چه کوچهها که ندیدم به سخت جانی خود این قدر نبود گمانم که بیتو زنده به شام بلا و کوفه رسیدم برون نمود در آن دم چه شمر پیرهنت را به تن ز پنجه غم جامه هر زمان بدریدم چو ماه چهارده دیدم سر تو را به
مردآفرین
زمان مطالعه: 2 دقیقه زن چه گویم کو بود مردآفرین روزگار مردی مردانگی را اسوه شایاست این عمر کوتاهش، قرین محنت و رنج و اَلَم خاطراتش جمله پر از آه و واویلاست این شاهد فریاد مادر بر سر بدعتگران آن فدکخواران روبهکیش و دیوآساست این غصب حق را دیده و آتشفروزیهای خصم سوختهدل چون پدر در ماتم زهراست این طرح شورا دیده و تجدید
پیام خون (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه وقتى به دل داغ برادر ماند و زینب یک کربلا غم در برابر ماند و زینب وقتى شهادت حرف آخر را رقم زد غمنامه تنهاى بىسر ماند و زینب وقتى خزان بر سرخى آلالهها زد صحرایى از گلهاى پرپر ماند و زینب وقتى که آتش با قساوت همزبان شد در خیمهها توفان آذر ماند و زینب وقتى غزالان حرم هر
کاروان اشک (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مىنویسم نامهاى با اشک و خون از زبان داغداران قرون کاروان اشک و محملهاى آه در میان لالهها مىجست راه لالهها از سینههاى چاک چاک مىدمید از سینه گلگون خاک بالهاى سوگ در پرواز بود پردههاى آه در آواز بود کاروان را طاقت این راه نیست از دل زینب کسى آگاه نیست دستها در آرزوى پیکرند مرغکان عشق، بىبال و