توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
اربعین (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه کربلا بر تن تو جان آمد باز بهر تو میهمان آمد آمده بر طواف کعبه عشق میهمان مدینهای ز دمشق در صدای جرس بود خبری خبر از درد و داغ تازهتری نغمه آب آب میآید خون ز چشم رباب میآید دشت، لبریز بانگ واویلاست بر جگر داغ لاله لیلاست زینب از اشک آب آورده بر شهیدان گلاب آورده کاروان، دختران
اربعین (3)
زمان مطالعه: 2 دقیقه عزیز فاطمه برخیز بهر استقبال که زینب آمده با یک جهان شکوه و جلال اگر چه سرو قدش را شکسته کوه غمت به بام چرخ نهاده لوای استقلال به سربلندی خورشید آمده ز سفر اگرچه خود الف قامتش خمیده چو دال پیام خون گلوی تو را رسانده به عرش اگر چه گشته در این راه حرمتش پامال کنار ماه رخت
چهل شب فراق
زمان مطالعه: 2 دقیقه باز سراپا چو شمع سوخته محفلم اشک، شده خون دل آب شده حاصلم آتش سوز درون کرده ز خود غافلم زیارت اربعین گشته دعای دلم هر نفسم در درون گشته صدای جرس هر سخنم بر زبان نام حسین است و بس بغض گلوگیر من آه مرا سلسله است هر نفسم در درون ناله و صد سلسله است قصه سوز درون
چهل منزل
زمان مطالعه: 1 دقیقه اگرچه با اسارت، کوچ از این دشت بلا کردم نه تنها شهر کوفه شام را هم کربلا کردم صفایم کربلا و مروه شام، اسم تو لبیک شروع سعی از گودال تا طشت طلا کردم چهل منزل زیارت کردهام ماه جمالت را چهل شب در نماز شب تو را هر شب دعا کردم به اجرای وصیتهای تو تنها کمر بستم جفا
خداحافظی
زمان مطالعه: 2 دقیقه بود آخرین لحظه عمر من الا شام غم با تو گویم سخن چه خوش بود آیین غمخواریت ز آل علی میهمانداریت دگر جانم از غصه بر لب رسید گذشت آنچه از تو به زینب رسید خداحافظ ای شهر آزارها خداحافظ ای کوی بازارها خداحافظ ای شهر چنگها خداحافظ ای بارش سنگها خداحافظ ای شهر رنج و بلا خداحافظ ای چوب
خورشید بر زمین
زمان مطالعه: < 1 دقیقه صوت قرآن تو صبرم را ربود از دل، حسین زآن سبب سر را زدم بر چوبه محمل، حسین من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را از چه بگرفتی کنون بر نوک نی منزل، حسین این تویی بالای نی، ای آفتاب فاطمه یا شده خورشید گردون بر زمین نازل، حسین میخورد بر هم لبت گویی تکلم میکنی گاه