زمان مطالعه: < 1 دقیقه مشکل دین را حسین با زینب آسان کرد و رفت کربلا را خوابگاه نوجوانان کرد و رفت در ره معشوق هفتاد و دو قربانى نمود پا به پاى زینبش اجراى فرمان کرد و رفت گر محاسن را حسین با خون سر رنگین نمود زینب از خون سرش گیسو پریشان کرد و رفت وقت رفتن آن‌چنان بى‌طاقت و بى‌تاب شد عرش

زمان مطالعه: < 1 دقیقه زینب آمد کربلا را عنبرافشان کرد و رفت جنّت المأوى ز خون نوجوانان کرد و رفت قهرمان کربلا آن دختر شیر خدا دین احمد را در آن صحرا درخشان کرد و رفت خطبه‌اى خواند او که لرزان شد دل ابن زیاد بارگاه کوفه را یک شام ویران کرد و رفت گفت من آن زینبم، جدّم رسول هاشمى است شهرت زهرا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه زینب اى آئینه زهرانما اى ز تو پیدا على سر تا به پا اى نبى را دین ز تو احیا شده از تو احکام نبى اجرا شده اى رسول لاله‌هاى داغ‌دار در خزان آورده پیغام بهار سرخ‌رو از تو شهادت مانده است سبز باغ استقامت مانده است تو صدف بودى حیا یکتا دُرت پرده عصمت نخى از چادرت زَین اَب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه یارب از کید اجانب حفظ کن اسلام را دورکن از دیده ما پرده ابهام را کیست این نجم فروزانى که از بدو طلوع کرده حیران با تحمّل در سما اجرام را کیست آن پیک همایونى که از کرب و بلا مى‌برد سوى مدینه از حسین پیغام را کیست این خواهر که چون نعش برادر دید گفت بار الها خیر فرما

زمان مطالعه: < 1 دقیقه یارب از کید اجانب حفظ کن اسلام را دور کن از دیده ما پرده ابهام را کیست این نجم فروزانى که از بدو طلوع کرده حیران با تحمل در سما اجرام را؟! کیست آن پیک همایونى که از کرب و بلا مى‌برد سوى مدینه از حسین پیغام را؟! کیست این خواهر که چون نعش برادر دید گفت: بارالها خیر فرما

زمان مطالعه: < 1 دقیقه گوهر بحر ولایت پاسدار دین، تویى در سپهر روشن روحانیان پروین، تویى دختر شیر خدایى نور چشم فاطمه پیکر مهر و وفا را زیور و آذین، تویى چشمه علم و فضیلت اسوه حلم و حیا مذهب عشق و صفا را مکتب و آیین، تویى سینه‌ات گنجینه اسرار قرآن مبین اى کلام الله ناطق، دختر یاسین، تویى پشتبان سنگر تقوایى و