توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
شفاى نابینا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مرحوم محمدرحیم اسماعیل بیک، در توسل به اهل بیت علیهمالسلام و علاقه به حضرت سیدالشهدا علیهالسلام کمنظیر بود و از این باب رحمت و برکات صورى و معنوى زیادی نصیبش شده بود. او نقل کرد در شش سالگى به درد چشم مبتلا شدم و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم نابینا گردیدم. در ماه محرم
برطرف شدن حاجت یک هندى
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکى از علماى بزرگوار مىگوید: متولى حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها فرمود: دیدم یک روز یک هندى، جلوى صحن حضرت زینب دستش را دراز کرد و چیزى گفت، سپس یک سکه طلایى در دست او گذاشته شد، به سراغ او رفتم و گفتم: این سکه را با پول من عوض مىکنى، مرد هندى با تعجب گفت: براى چه؟! گفتم : براى
نتیجه احترام یک سنى به زینب سلاماللهعلیها
زمان مطالعه: 2 دقیقه یکى از شیعیان، به قصد زیارت حضرت زینب سلاماللهعلیها از ایران حرکت کرد تا به گمرک مرز بازرگان، رسید. شخصى که مسؤول گمرک بود، پیرزن را خیلى اذیت کرد و مرتب سؤال مىکرد: براى چه به شام مىروى؟ چرا پولهایت را جاى دیگر خرج نمیکنی. پیرزن نیز عصبانی شد و گفت: اگر به شام بروم، شکایت تو را به آن
یهودى و طلب فرزند از حضرت زینب سلاماللهعلیها
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در بروجرد مردى یهودى بود به نام یوسف، معروف به دکتر که ثروت زیادى داشت ولى فرزندی نداشت. هر چه مىدانست و هر چه گفتند عمل کرد، ولی اثر نبخشید. روزى مأیوس نشسته بود، که مرد مسلمانى نزد او آمد و پرسید: چرا افسردهاى؟ یهودی مشکل را بازگو کرد. مرد مسلمان گفت: ما مسلمانان یک بىبى داریم، اگر او را
اولین سفر به شام (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از علما میگوید: در سفرى که به شام رفتم، با ماشین شخصى با خانوادهام همسفر بودیم. حدود دویست کیلومتر که به شام مانده بود، عیبى در موتور ماشین پیدا شد که به هیچ وجه روشن نمىشد. در این بین، شخصی در بیابان با ماشین بنزش پیدا شد و با کمال محبت ماشین ما را بکسل کرد و به شهر
توسل به حضرت زینب کبرى سلاماللهعلیها
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مرحوم بهبهانى، بانى شبستان مسجد نقل مىکرد: پدرم قبل از تمام شدن کار شبستان مسجد، به مریضی مبتلا شد و در آن حال وصیت نمود که «مبلغ دوازده هزار دینار حواله را صرف اتمام کار مسجد نمایید.» زمانى که فوت کرد، به منظور احترام به پدر و اشتغال به مجالس ترحیم، چند روزى کار ساختمان تعطیل شد. شبى در عالم