توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
نابودى سرمایه افراد سنگدل
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اسیران آل محمد صلیاللهعلیهوآله در مسیر کوفه به شام به کوه جوشن رسید. در آنجا جنین یکی از بانوان، بر اثر سختی راه و تشنگی سقط شد، که هم اکنون در آن جا زیارتگاهی به نام «مشهد السقط» موجود است که یادآور همان صحنه دلخراش می باشد. در روایات آمده: در نزدیک آن کوه، معدن مسی قرار داشت و عدهای
اهالی مَعَرَّةَ النُّعمان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه ابی مخنف میگوید: چون اهل بیت علیهمالسلام در سفر شام به معرة النعمان رسیدند، مردم آنجا به فسق و فجور پرداخته، به پایکوبی مشغول شدند. چون آن مردم به خصومت یا جهالت و تعصب جاهلیت همچنان به عیش و طرب مشغول بودند و استهزاء میکردند، حضرت زینب سلاماللهعلیها پس از این که چند بیت شعر در مراثی و مصائب خود
قصر منیع (3)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه قافله اسراء وقتی که به قصر منیع رسید، مردم آنجا نیز در حمایت ذریه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با شمشیرهای بُران بر دشمن حمله کردند و جمعی را کشتند. حضرت زینب سلاماللهعلیها پرسید: «این قصر کیست و نامش چیست؟» گفتند: «قصر منیع» حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ أَمْنَع عَنْ أَهْلِهِ الْبَلَاءِ إِنَّکَ سَمِیعُ الدّعَاءِ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ مِنْ بَرَکَاتِکَ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْهِمْ
قصر حنوط (3)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه هنگامی که به قصر حنوط رسیدند، مردم آن محل به دینداری و حمایت و احترام از ذریه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرداختند. زینب سلاماللهعلیها فرمود: «این قصر نامش چیست؟» گفتند: «قصر حنوط» سپس حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ احْفَظْ مَن فِیهِ وَسَلَّمَهُمْ مِنْ الرَّدَى وَأَنْزَلَ عَلَیْهِمْ مِنْ بَرَکَاتِکَ وَأَعَمُّ عَنْهُمْ أَبْصَارَ الظَّالِمِین؛ (1) پروردگارا! مردم این قصر را حفظ کن و از خرابی
شفاى یکى از بزرگان دین
زمان مطالعه: < 1 دقیقه فیض الاسلام مىفرماید: بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطباء سودى نبخشید. براى استشفاء به اتفاق و همراهى اهل بیت و خانواده به کربلاى معلى مشرف شدیم. روزى دوستى از زائرین در نجف اشرف، من و گروهى را به منزلش دعوت نمود، با اینکه رنجور بودم، رفتم. در بین گفتوگوهاى گوناگون، یکى از علمایی
شفاى درد چشم
زمان مطالعه: 2 دقیقه علامه حاج میرزا حسین نورى، صاحب مستدرک، از سیدمحمدباقر سلطان آبادى، که از بزرگان و شخصیتهاى با کمال بود، نقل مىکند: من در بروجرد به درد چشم مبتلا شدم، چشم راستم ورم کرد، طورى که سیاهى چشمم پیدا نبود و از شدت درد، خواب و آرامش نداشتم. نزد همه پزشکان رفتم، آنها از درمان آن، اظهار ناتوانى کردند. بسیار محزون