توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
وداع جانسوز حضرت زینب با بدن بی سر برادر
زمان مطالعه: 2 دقیقه حضرت زینب علیهاالسلام هنگام خداحافظی با بدن برادر عزیزش، چنین فرمود: «اودعک الله عزوجل یابن امی یا شقیق روحی، فان فراقی هذا لیس عن ضجر و لا عن ملالة و لکن یابن امی کما تری، یا نور بصری، فاقرء جدی و ابی و امی و اخی منی السلام ثم اخبرهم بما جری علینا من هولاء القوم اللئام«. ای برادر عزیزم
دفن برادر و دیگر شهدا، پس از سه روز
زمان مطالعه: 3 دقیقه هنگامی که امام حسین علیه السلام و یارانش به شهادت رسیدند، عمر سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند و آنها را به خاک سپرد، و پیکرهای پاک شهیدان را همانگونه که به شهادت رسیده بودند، روی خاکها رها کرد و سپس اهلبیت امام حسین علیهم السلام را به عنوان اسیر به سوی کوفه حرکت داد. نزدیک نهر علقمه،
ورود اسرای اهل بیت به کوفه
زمان مطالعه: 2 دقیقه کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام در حالی که ابن سعد (پیشاپیش آنها حرکت می کرد به) راه خود ادامه داد تا آنکه به نزدیکی شهر کوفه رسیدند، (1) کوفیان برای تماشا و دیدن اسرا جمع شدند. یکی از زنان ساکن کوفه از بلندی (که بر اسیران اشراف داشت) سر برآورده و گفت: شما اسرا متعلق به کدام خاندان هستید؟
اهانت به کودکان اسیر
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اهل کوفه، خرما و نان و گردو به دست کودکانی که بر محمل اسیران بودند می دادند، ام کلثوم فریاد زد: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است؛ و آنها را از دست و دهان کودکان می گرفت و به زمین می انداخت. (1) 1) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 516.
دیدن سر برادر و سر زدن به چوبه ی محمل توسط حضرت زینب
زمان مطالعه: 2 دقیقه مردم کوفه می گریستند، ام کلثوم سر از محمل بیرون کرد و به آنها گفت: خاموش باشید ای اهل کوفه، مردان شما ما را کشتند و زنان شما بر ما گریه می کنند. حاکم میان ما و شما در روز جزا خداست. در حالی که با آنها سخن می گفت، شیونی برخاست و سرها را آوردند. سر حسین علیه السلام