توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
شهادت عثمان بن علی، برادر حضرت زینب
زمان مطالعه: < 1 دقیقه به میدان رفت و رجز خواند. وی بیست و یک ساله بود و به جای برادران ایستاد. خولی بن یزید با تیری او را از پای درآورد و به شهادت رساند. از علی علیه السلام روایت است که فرمود: او را همنام برادرم عثمان بن مظعون نمودم. (1) 1) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 411.
شهادت محمد الاصغر بن علی، برادر حضرت زینب
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مادر وی ام ولد بود و مردی از بنی دارم او را به شهادت رساند و سرش را آورد. (1) 1) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 411.
شهادت ابوبکر بن علی، برادر حضرت زینب
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مادر وی لیلی دختر مسعود بن خالد است. به میدان نبرد رفت و رجز می خواند، وی به دست مردی همدانی به شهادت رسید. (1) 1) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 411.
شهادت حضرت اباالفضل قمر بنی هاشم، برادر حضرت زینب
زمان مطالعه: 2 دقیقه وقتی که عباس علیه السلام خود را تنها دید، نزد برادر آمد و گفت: اجازه می فرمایید؟حسین علیه السلام سخت گریست و فرمود: برادرجان، تو علمدار منی و اگر بروی لشکر پراکنده می شود. عباس علیه السلام گفت: دلم تنگ شده و از زندگی سیر شدم و می خواهم از این منافقان، انتقام خون برادران را بگیرم؛ حسین علیه السلام
گریه ی حضرت زینب، در سوگ برادرش اباالفضل
زمان مطالعه: < 1 دقیقه زینب علیهاالسلام به امام حسین علیه السلام عرض کرد: چرا برادرم را به خیام نیاوردی؟ امام علیه السلام فرمود: خواهرم، من هر چه خواستم بدن برادرم را بیاورم، دیدم به قدری اعضاء از هم گسیخته که نمی توان آن را حرکت داد. زینب علیهاالسلام صدا زد: وا اخاه، وا عباساه، وا قلة ناصراه، وا ضیعتاه بعد ذلک. آه برادرم، آه
شهادت حضرت علی اصغر، برادرزاده ی زینب
زمان مطالعه: 2 دقیقه هنگامی که امام حسین علیه السلام دید که تمامی یاران و خاندانش به شهادت رسیدند و بر روی زمین افتاده اند، خود مهیای جنگ و جانبازی در راه خدا گردید، در این حال فریاد برآورد که: «آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم دفاع کند؟ آیا خداپرستی در میان شما نیست که