جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توضیحات اجمالی بخش‌ها:

شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع

کتابخانه: متن 28 جلد‌کتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشت‌برداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب

نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به ‌همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ

حکایت: بیست و نه داستان‌هایی به‌صورت گویا از زندگی حضرت

آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتاد‌قطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارت‌نامه حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها

برخیز، ای فوزیه! (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه حاج شیخ محمد تقی صادق، برای مرحوم آیةالله العظمی بروجردی نقل کرد: زنی به نام «فوزیه زیدان» از خاندان مردمی صالح و پرهیزکار در یکی از روستاهای «جبل عامل» به نام «جویه» مبتلا به درد پای بی درمانی شد، تا جایی که به عنوان عمل جراحی به بیمارستانهای بسیاری رفت ولی نتیجه ای نگرفت و در رانها و ساق پای

ادامه مطلب »

اولین سفر به شام (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب حاج سید حسن ابطحی گوید: در سفری که به شام می رفتم و با ماشین شخصی با خانواده ام همسفر بودیم، حدود دویست کیلومتر که به شام مانده بود عیبی در موتور ماشین پیدا شد که به هیچ وجه روشن نمی شد. در این بین آقا مهدی در بیابان با ماشین بنزش پیدا شد و با کمال محبت ماشین

ادامه مطلب »

گریه ی امام زمان بر اسیری زینب!

زمان مطالعه: < 1 دقیقه حاج ملا سلطانعلی که از جمله عابدان و زاهدان بوده، گوید: در خواب به محضر مبارک امام زمان علیه السلام مشرف شدم، عرض کردم: مولای من! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر شده است که: فلأندبنک صباحا و مساء و لابیکن علیک بدل الدموع ما«؛ صحیح است؟ فرمود: آری! عرض کردم: آن مصیبتی که در سوگ آن به جای

ادامه مطلب »

خدا را به عمه ام زینب قسم دهید! (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آیة الله حاج میرزا احمد سیبوبه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل می کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم روز جمعه ای طرف عصر بود سرداب مقدس رفتم، دیدم غیر از من کسی نیست. حالی پیدا کرده و متوجه مقام صاحب الامر علیه السلام شدم، در آن حال

ادامه مطلب »

امام زمان روضه ی وداع می خواند! (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه جناب آقای کافی می فرمود: مقدس اردبیلی فرمود: با طلاب پیاده به کربلا می رفتیم، در بین راه یک آقا طلبه ای بود که گاهی برای ما روضه می خواند و امام حسین علیه السلام یک نمکی در حنجره اش گذاشته بود. آمدم کربلا، زیارت اربعین بود، از بس که دیدم زائر آمده و شلوغ است، گفتم: داخل حرم نروم

ادامه مطلب »

عنایت به مجلس سوگواری (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه استادنا عالم عامل، حضرت آیة الله عبدالکریم حق شناس فرمود: در دوران طلبگی حجره ای کنار کتابخانه ی مسجد جامع در طبقه ی دوم داشتم. ایام محرم بود، در مسجد عزاداری امام حسین علیه السلام برپا بود و من در حجره خود مشغول مطالعه بودم. هنگام مطالعه خوابم برد و پس از مدت کوتاهی بیدار شدم و برخاستم وضو گرفتم،

ادامه مطلب »