توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت زینبکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات با بیش از هشتصد موضوع
کتابخانه: متن 28 جلدکتاب و 40 مقاله برگزیده با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 400 عنوان کتاب
نگارخانه: 92 طرح گرافیکی زیبا به همراه تصاویری از بارگاه ملکوتی حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: بیست و نه داستانهایی بهصورت گویا از زندگی حضرت
آوا: بیش از 45 ساعت سخنرانی و بیش از هشتادقطعه همخوانی، مولودی، مرثیه و زیارتنامه حضرتزینب سلاماللهعلیها
شناسنامه کتاب (مادر مصیبتها سوگنامه حضرت زینب)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه عنوان: مادر مصیبتها سوگنامه حضرت زینب مؤلف: علیرضا رجالی تهرانی مترجم: نوبت چاپ: تاریخ چاپ: شمارگان: ناشر:
مقدمه (3)
زمان مطالعه: 2 دقیقه هر انسانی در دوران زندگی خویش با مشکلات و تلخی ها مواجه است؛ لذا حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است: «روزگار دو روز است، روزی به نفع تو است که در این صورت نباید مغرور شد، و روزی به ضرر تو می باشد که در آن صورت نباید عنان صبر را از دست داد«. یک روز جهان
مصیبت پیامبر
زمان مطالعه: 2 دقیقه زینب علیهاالسلام دختری پنج ساله بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت؛ او در سنی بود که فقدان جد بزرگوارش را درک می کرد. او به چشم خود دید که پیکر مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را از خانه برده و به خاک سپردند. برای فرار از دهشت
مصیبت مادر
زمان مطالعه: 2 دقیقه روز و یا ایامی از رحلت جانسوز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذشته بود که صدای همهمه عده ای جفا پیشه از جلوی خانه شان برخاست، و در لابلای موج خشم و فریاد جمعیت، آتش از در خانه شعله کشید! مادرش به طرف خانه رفته بود، برادرش محسن نیز به همراه مادر، او دید که مادرش به
مصیبت پدر
زمان مطالعه: 2 دقیقه زینب علیهاالسلام حدودا سی و پنج سال داشت که نوبت داغ پدر، فرا رسید. دکتر بنت الشاطی می نویسد: شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم که امام علی علیه السلام برای نماز بیرون رفت، زینب در خانه نشسته و از حوادثی که در مسجد رخ می داد خبر نداشت، ولی اندکی پس از آن که بانگ اذان را از مأذنه
مصیبت امام حسن
زمان مطالعه: 2 دقیقه بعد از شهادت پدر، نوبت به برادرش امام حسن علیه السلام رسید. او بانویی چهل و پنج ساله بود که دید چگونه آن نامردان به امام خود خیانت کردند، و پس از آن که خیمه ی او را تاراج نمودند و جا نماز از زیر پایش کشیدند. یکی ردای وی را برد و دیگری جراحتی به پای او رسانید، ناچار