جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دسته بندی: مرثیه

اربعین آمد

زمان مطالعه: < 1 دقیقه اربعین آمد و اشکم ز بصر می‌آید گوییا زینب محزون ز سفر می‌آید باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره

ادامه مطلب »

قافله عشق

زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون قافله عشق رسیدند ز راه بر تربت شاه دین، به صد ناله و آه زینب به سر قبر برادر مى‌گفت لا حول و لا

ادامه مطلب »

به دنبال حسین! (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آن روز، که خون عاشقان ریخت به دشت دریای فرات غرقه در خون می‌گشت دیدم که به دنبال حسینش، زینب سر تا سر دشت کربلا

ادامه مطلب »

کتاب الله ناطق

زمان مطالعه: < 1 دقیقه داستان‌هایی که از شام خراب آورده‌ام عالمی از صبر خود در اضطراب آورده‌ام رأس خونین تو بر نی بود با من هم‌سفر خود تو دانی

ادامه مطلب »

آیا تو برادر منی؟! (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آمد به کنار قتل‌گاه و پرسید: آیا تو برادر منی ای خورشید؟! هر لحظه به فکرم، به چه حالی زینب رگهای بریده تو را می‌بوسید؟!

ادامه مطلب »

آخرین وداع (4)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه شه دین گفت که ای خواهر من! یادگار از پدر و مادر من! زینبا! روح من و جان منی تو پرستار یتیمان منی من کشم

ادامه مطلب »

زینت دوش نبی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه زینب چو دید بر سر نی رأس شاه را بر نُه فلک نمود روان پیک آه را از خاک و خون به نوک سنان دید

ادامه مطلب »

جَبهه نورانی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در کوفه به صد محنت چون شد گذر زینب بر مهر و مَه آتش زد دود جگر زینب گفتی که قیامت بود آن دم که

ادامه مطلب »