جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دسته بندی: اشعار

لبخند زخم! (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »علی انسانی« رگهای گلوی خشک گردیده ببوس جایی که بجز تو کس نبوسیده ببوس این تن که ز هر زخم به تیغ دشمن وا کرده

ادامه مطلب »

به دنبال حسین! (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »علی پور حسن آستانه« آن روز، که خون عاشقان ریخت به دشت دریای فرات غرقه در خون می گشت دیدم که به دنبال حسینش، زینب

ادامه مطلب »

عزم زینب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »صادق رحمانی« غروبی شانه های ابر لرزید دل شیر ژیان و ببر لرزید در آن هنگامه پیش عزم زینب دلا دیدی که پشت صبر لرزید!

ادامه مطلب »

غروب آتشین!

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »علی انسانی« از سرکشی و آتش دشمن می سوخت هستی من سوخته ز خرمن می سوخت چون دید که دلسوز ندارد دل من آن شب

ادامه مطلب »

آخرین وداع (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »احمد صالح« شه دین گفت که ای خواهر من! یادگار از پدر و مادر من! زینبا! روح من و جان منی تو پرستار یتیمان منی

ادامه مطلب »

ستاره و خورشید

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »حبیب چایچیان (حسان(« برنی، سر حسین، به دست سواره ای گاهی کند به محمل زینب نظاره ای آنجا نشسته، غمزده طفلی سه ساله است رنگ

ادامه مطلب »

نذر حضرت زینب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »علیرضا رجالی تهرانی (رجاء(« کویر خشک لبانت، چسان نظاره کنم؟! که جای بوسه، زنندش! بگو چه چاره کنم؟! تو ای برادر تشنه! اگر اجازه دهی

ادامه مطلب »

قصه ی پر غصه (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »حسینعلی رکن منظر (پیروی(« زینبم من، زینبم رو در وطن آورده ام کس نیارد در وطن رنجی که من آورده ام هر که آید از

ادامه مطلب »

زینب چو دید… (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه »وصال شیرازی« زینب چو دید پیکری اندر میان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش فزون بی حد جراحتی نتوان گفتنش که چند پامال

ادامه مطلب »