هرکسی که قصد مسافرت دارد چه سفر دنیوی و چه معنوی با بستگان و اقوام و نزدیکان خود خداحافظی میکند و این در همه زمانها یک سنت بوده و هست، اگرچه در بعضی از مناطق، شیوه خاص خود را دارد و حتی گاهی برای آن مراسم مفصلی گرفته میشود.
امام حسین علیهالسلام هم از این قاعده مستثنی نبود، لذا در سال 61 هجری قمری در روز عاشورا وقتی که برای آخرین بار به میدان میرفت، از اهل و عیال خود خداحافظی و با آنها وداع کرد.
در منابع و مقاتل آمده است:
در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت:
یکی وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد:
«أَلَا أَیَّتُهَا الْأُمَّةُ الْمُتَحَیِّرَةُ الظَّالِمَةُ بَعْدَ نبیّها لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِأَضْحًی وَ لَا فِطْر؛ (1)
«ای امت سرگردان و ستمکننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند.»
دیگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم میشود چند مرتبه بوده است.
1- وداع با اهل حرم
«چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است، متوجه خیمهها شد.»
«وَ نَادِی یَا سکینه وَ یَا رُقِیُّهُ وَ یَا عاتکه(2) وَ یَا زَیْنَبُ وَ یَا فاطمه یَا أُمَّ کلثوم علیکن مِنِّی السَّلَام؛ (3)
اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خدا حافظ.»
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند همگی از خیمهها بیرون دویدند و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یک یک را سفارشی میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید و فرمود:
«خواهرم، گویا میبینم که شما را در این نزدیکی، مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب میکنند.»
اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
2- وداع خاص با حضرت سکینه
3- وداع با رقیه صغیره
4- وداع با علی اصغر شیرخوار
5- وداع با زینب خاتون
چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم، زینب سلاماللهعلیها را طلبید و به او وصیت کرد، سپس سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، برگشت، دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید ای برادر، صبر کن حاجتی دارم، حضرت ایستاد.
زینب سلاماللهعلیها عرض کرد:
«برادرم، مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت شدی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم.»
در تاریخ آمده:
حضرت پیاده شد، زینب سلاماللهعلیها نیز دست به گردن امام انداخت و گلوی او را بوسید. (4)
در کتاب تذکرة الشهدا نیز آمده:
چون امام حسین علیهالسلام چند قدمی از خیمهها دور شد، حضرت زینب سلاماللهعلیها از خیمه بیرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظهای درنگ کن، تا وصیت مادرم فاطمه سلاماللهعلیها را نسبت به تو به جا آورم.»
امام توقف کرد و فرمود: «آن وصیت چیست؟»
زینب سلاماللهعلیها عرض کرد:
«مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین علیهالسلام را روانه میدان جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس.»
آنگاه زینب سلاماللهعلیها گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت. (5)
در کتاب خصائص الزینبیه نیز چنین آمده است:
«هر کسی از اهل بیت امام حسین علیهمالسلام در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است، حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امیر المؤمنین، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن علیهالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها از طرف مادر خود حضرت زهرا سلاماللهعلیها، چنان که از هر حیث در مقام نیابت، ایستادگی نمودند، حتی این که در وداع آخر، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است.» (6)
این سه نقلی که ذکر شد، از پژوهش در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل، به دست آمده ولی در اکثر کتابها این چنین نقل شده:
وقتی امام حسین علیهالسلام برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند، حضرت زینب سلاماللهعلیها فرمود:
«مَهْلًا یَا أَخِی حَتَّی أَتَزَوَّدُ مِنْکَ وَ مِنْ نَظَرِی إِلَیْکَ وَ أُوَدِّعَکَ وَدَاعَ مُفَارِقٍ لاَ تُلَاقِی بَعْدَهُ فَجُعِلَتْ تُقْبَلُ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْه؛ (7)
ای برادر تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است، دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند.»
که ما از ذکر همه آنها صرفنظر میکنیم و فقط نام بعضی از آن عنوانهایی که عبارت «آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید» را که در آن کتب وجود دارد، میآوریم.
مقتل الحسین: کاشف الغطاء
ذریعة النجاة: گرمرودی تبریزی
مهیج الاخزان: حسن بن محمد علی الیزدی الحائری
عبرات المصطفین فی مقتل الحسین: شیخ محمد باقر محمودی
تظلّم الزهراء: رضی بن نبی قزوینی
نخبة الصائب: ملا حبیب الله کاشانی
مقتل: ابو مخنف
مقتل: خوارزمی
بحار الانوار: علامه مجلسی
مقتل: مقرّم
لهوف: سید بن طاووس
مقتل الشمس: محمد جواد صاحبی
یوم الطّف، هادی نجفی
مقتل الحسین: بحر العلوم
ناسخ التواریخ
بحر المصائب
مقتل سید الاوصیاء و سید الشهداء: شیخ عبد المنعم کاظمی
معالی السبطین
ریاحین الشریعه
الوقایع و الحوادث
اکسیر العبادات
الطراز المذهب و …
نتیجه این که طبق سه نقلی اولی عبارت «و گلوی امام حسین علیهالسلام را بوسید» وجود دارد و در بقیه نقلها که منابع در بالا ذکر گردید عبارت «و دست و پای حضرت را بوسید و سائر زنان هم همین کار را کردند» آمده است.
1) بحار الأنوار، ج 45، ص 217.
2) شاید منظور از عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل قرشی همسر با وفای امام حسین علیهالسلام باشد، که بانویی فاضل و شاعر بود، او اشعار فراوانی در سوگ امام حسین علیهالسلام سرود و نخستین کسی است که بدن مبارک امام علیهالسلام را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.
3) بحارالانوار، ج 45، ص 47.
4) سحاب رحمت، اسماعیلی یزدی، ص 562، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377.
5) تذکرة الشهداء، ملاحبیب کاشانی، ص 311.
6) خصائص الزینبیه، سیّد نور الدین جزایری، ص 31.
7) طراز المذهب، سپهر، ج 1، ص 225.