جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضریح مقدس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یا زائراً قبر العقیلة قِف و قُل:

منّی السلام على عقیلة هاشمِ

هذا ضریحکِ فی دمشق الشام قد

عَکَفَت علیه قلوب أهل العالم

هذا هو الحقّ الذی یَعلو، و لا

یُعلى علیه، بِرَغم کلّ مُخاصِم

سَل عن «یزید» و أین أصبحَ قبرُه

و علیه هل مِن نائحٍ أو لاطم؟

أخزاه سلطان الهوى و أذلّهُ

و مشى علیه الدهر مِشیةَ راغمٍ

أین الطُغاة الظالمون و حُکمهم؟

لم یُذکَروا إلا بلَعنٍ دائمِ

أین الجُناة الحاقدون لیَعلموا

هُدِمَت معالمهم بِمِعول هادِم

و مصیرهم أمسى مصیراً أسوداً

بئس المصیر إلى العقاب الصارِمِ

یا وَیحَهُم خانوا النبیّ و آله

کم مِن جنایاتٍ لهم و جرائمِ

عَمَدوا لهَدم الدین بُغضاً منهم

للمصطفى و لحیدرٍ و لِفاطمِ

کم مِن دمٍ سفکوا و کم من حُرمةٍ

هتکوا کذی حَنَقٍ و نِقمةِ ناقِم

و بنات وحی الله تُسبى بینهم

من ظالمٍ تُهدى لألعَن ظالم

وا لَهفَتاه لزینبٍ مَسبیّةً

بین العدى تبکی بدمعٍ ساجم

و ترى الیتامى و المتون تَسَوّدَت

بسیاطهشم ألَماً و لا مِن راحمِ

فإذا بکت ضُربت، و تُشتَمُ إن شَکت

مِن ضاربٍ تشکو الهوانَ و شاتِم

«ای زائر مرقد مطهر عقیله بنی‌هاشم! قدری درنگ کن و بگو از من درود بر آن بزرگ بانو عقیله بنی‌هاشم. این ضریح مقدس تو در شام است که قلوب همه عالمیان شیفته اوست.

این حقی است که علو و برتری آن بر همه چیز روشن و به رغم هر دشمن سرسختی هیچ چیز بر آن علو و برتری ندارد.

یزید را بازپرس قبر او کجاست؟ آیا نوحه‌گر و سینه زننده‌ای دارد؟

سلطان هوس و نفس او را به خواری و ذلت نشاند و دهر با همه سنگینی خود گام‌هایش را بر او نهاد.

کجایند طاغیان و ظالمان و کجاست حکومت‌های جائر آنها نام آنها بر زبان‌ها جاری نگردد مگر به لعن و نفرین ابدی؟

کجایند کینه‌توزان جنایت‌کار تا بدانند معالم و نشانه‌های کفر و ضلالت آنها به پتک کوبنده قهرمان ویران‌گر منهدم گشت؟

سرنوشت آنها سرنوشتی تیره و تار شد چه بدفرجام است آن کس که سرنوشتش به مجازات کوبنده ختم گردد.

ای وای بر این طاغیان و جنایت‌کاران که به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و خاندان او خیانت ورزیدند و چه جنایت‌ها که مرتکب شدند.

آن دون‌صفتان به خاطر بغض و کینه و دشمنی نسبت به رسول خدا، امام علی و فاطمه زهرا ‌علیهم‌السلام ویرانی بنیان های دین را هدف قرار دادند.

چه بسیار خون‌هایی که توسط امویان خبیث ریخته شد و چه بسیار حرمت‌های افراد کریم و بزرگوار را که شکستند.

دختران خاندان وحی به اسارت برده شدند حال آن که بین آنها ظالمی هتاک آنها را به سوی ملعون‌ترین ظالم به پیش می‌راند.

افسوس و آه بر زینب اسیر و گرفتار میان دشمنان که اشک‌های سیل آسایش هماره جاری است.

زینب سلام‌الله‌علیها یتیمان را نظاره می‌کند که پشت و کتفشان از تازیانه دشمن سیاه و دردمند شده و هیچ رحم کننده‌ای نمی‌یابند.

هرگاه بگرید ضربات کوبنده تازیانه بر او فرود آید و اگر از ضارب شکوه کند از شماتت و خواری شکوه سر داده است.»

شیخ محمدباقر ایروانی

***