لکِ قلبٌ ما ضاق وسعا برزء
لم تطق حمله قلوب العوالم
فبکاه مَن فی السماء و مَن فی الأرض
حتى لقد بکته البهائم
و لَکَم کُنتِ إذ تُعانینَ ضَعفاً
مِن لُغوبٍ تُبدینَ أقوى العزائم
جُدتِ بالجُهد کلّما تستطیعینَ
و بَذل القُوى لِحِفظ الفواطم
لکِ عینٌ تَرعى الیتامى و تَبکی
للأیامى و ما اغتَدَت عَینَ نائم
بَینَ حِرصٍ على العِیال وجودٍ
بدموعٍ سخینةٍ و سواجِم
و لقد أذهَلَ العُقول وقوفٌ
لکِ عند الحسین و الفکر هائم
مَعَکِ الحائراتُ قد حُمنَ مِن حولکِ
ذُعراً کما تحوم الحمائم
ففزِعتُنّ للصریع على الرمضاء
یشکو الظَما عن الماء صائم
و شَهِدتِ الذی جرى من عظیم الخَطبِ
لم یَجرِ مثله فی العظائم
و تَحمّلتِ تَرکَ شِلوِ حسینٍ
عاریا و المَسیر فوق السَوائم
و تَشهَیّأتِ للتَحَمّلِ فیما
سوف یأتی من البلاء القادم
ما نَسیتِ الحسین للموت حتّى
مِتِّ و القلبُ فیه ما الله عالِم
«قلب دریایی تو از مصیبت دچار تنگی نشود در عین آن که بار سنگین مصائب تو چنان است که دریاها نیز آن را تاب نیاورند.
آسمانیان و زمینیان همگان بر حسین علیهالسلام عزیز گریستند تا حدی که گریه آنها بهائم را نیز به گریستن واداشت.
زینب عزیز چقدر از ضعف و تعب در رنج و عذاب بودی و در عین حال چه ارادهای شکستناپذیر داشتی!
هر آنچه در توان داشتی مخلصانه برای حفظ هاشمیان به کار گرفتی!
چشمان تو همواره نگران و حافظ یتیمان بود و بر کنیزان و بیوهگان میگریست و هرگز دیدگانت خواب نرفت و همواره بیدار صبح را آغاز کردی.
زینب ای قهرمان مظهر عشق که حریصانه عیال امام علیهالسلام را مراقب بودی و از شدت اندوه اشکهای سوزان و ریزان بر چهره جاری میکردی.
وقوف تو نزد پیکر بهخونخفته حسین علیهالسلام عقل و هوش از همه ربوده و اندیشهها را شیفته و سرگشته خود کرد.
زنان اسیر سرگردان و حیران از شدت خوف، بسان کبوتران بر گرد تو در چرخش بودند.
شما زنان حرم بر کشتهای که بر زمین تفتیده و سوزان افتاده و با زبان روزهدار از آب از عطش شکوه داشت فزع میکردید.
و ای زینب بزرگ و قهرمان تو شاهد عظیمترین حادثهای بودی که همانند آن در بین همه فجائع و حوادث نظیر ندارد.
ای زینب ای کوه حلم، تحمل کردی که پیکر پاره پاره حسین عزیزت را عریان بر زمین ترک کنی و به راه سرنوشت سوار بر مرکب ادامه دهی.
در تداوم مصیبتهای پیاپی خود را برای شدائد و ناگواریهای بعد آماده کردی.
تا زمان مرگت هرگز حسین علیهالسلام را از یاد نبردی و از قلب دریایی تو تنها خدا عالم است.»
علامه شیخ حسین طرفی
***