خَصّکِ الله بشاصطِفائکِ رِدءاً
لإمامٍ على الشریعة قائم
قد أقام السبشط القوائم للدین
لیَعلو و کنتِ إحدى القوائم
رامَکِ السبطُ للبناء و للهَدم
لکِ الله مِن مُشِیشدٍ و هادِم
شِدتِ ما أسّس الحسینُ، و هُدّت
بکِ ممّا شاد الطغاة دعائم
یا لِذاک اللسان یُفرغ عمّا
بَین لِحیَی أبیکِ سیفاً صارِم
مِقوَلٌ طاح بالعُتاة فأودى
بابن مرجانة الکفورِ الظالم
و اغتدى فی الشِآم مِعوَلَ هَدمٍ
فُلّ فیه عرش البَغیض الحاکم
و أحَلتِ الغرور فیه انهزاماً
حین فی داره قَمتِ المآتِم
«ای بانوی مکرم خداوند تو را به عنوان یاور و حامی امامی برگزید که هماره قائم و حافظ شریعت بود.
سبط آن امام بنیانها و قوائم دین را اقامه کرد و دین را به منزلتی عالی ارتقاء داد و تو نیز یکی از این قوائم بودی.
سبط پیامبر صلیاللهعلیهوآله تو را برای سازندگی و ویرانی طلب کرد.
آنچه را حسین علیهالسلام بنیان نهاد تو رفعت و علو بخشیدی و پایههای بنا نهاده شده طاغیان را ویران کردی.
شگفت از آن زبان غرایی که هر آنچه در دهان گهربار پدرت (آن شمشیر قاطع اسلام) بود به خوبی بر زبان آورد.
زبان دشمنافکن که همه سرکشان و مستکبران را به خاک مذلت افکند و به حیات ننگین ابنمرجانه کافر ظالم پایان داد.
و در شام چنان پتکی کوبنده بکار گرفت که سریر سلطنت آن مبغوض حاکم را فرو شکست.
زینب ای قهرمانی که غرور و عجب دروغین آن سرکشان را به شکستی مفتضحانه مبدل ساختی آن گاه که در کاخ ظلم مجلس عزا بپا داشتی.»
***