بضعة البضعة البتولة فاطم
و کفى تلک نسبةً للمکارم
بک یعتزّ هاشم حین تُعزَین
إلیه إن قیل یا ابنة هاشم
یا أبنة المصطفى الذی اختاره الله
رسولاً و للنبیّین خاتِم
و ابنة المرتضى علیّ و اسمى
والدٍ لابنةٍ نَمَتها الأعاظم
ثمّ یا صنوة الإمامین طوبى
لکِ أختَ العبّاس بَدرِ الهواشم
إئذنی یا عقیلة الطالبیّین
لِمُستأذنٍ على الباب جاثِم
یبتغی الإذنَ فی اقتحام رِحابٍ
مِن مزایاکِ و اضحاتِ المعالم
حَرَمٌ لا یحوم فیه سوى المأذون
منکم بأن یُرى فی المحارم
آیة الإذنِ عنده أن سیُهدى
لِصَواب المَقال فیکِ الناظم
لیقول الذی له أنتِ أهلٌ
أسعِفیه یَسعُد بکِ المُتَشائم
شَفِّعی فیه حُبّه و وِلاهُ
و رجاه فی أن یکون الخادِم
«ای پارهای از پاره تن بتول فاطمه زهرا، همین انتساب در مکارم شما کافی است.
ای دختر مصطفی صلیاللهعلیهوآله که خداوند او را به عنوان رسول و خاتم انبیا برگزید.
ای دختر علی مرتضی صلیاللهعلیهوآله و بهترین پدر برای دختری که بزرگان خود را به او منتسب کنند.
ای خواهر دو امام! خوشا به سعادتت ای خواهر عباس ماه بنیهاشم!
ای عقیله طالبیان به کسی که بر درب بیت شما زانو زده و اجازه میطلبد اذن ده.
جویا و طالب اذنی که در پی ورود به آستانه شریف شما و خواهان مزایا و نشانههای روشن شماست.
حرمی که احدی حق نزدیکی به حریم آن را ندارد مگر آن کس که شما به او اجازه دهید که بین محارم حضور یابد.
نشانه اذن به او نیز چنین است که شاعر وصف کننده شما و اجازه خواه را بدین سو هدایت کند. و قول صواب را اینگونه بیان دارد، که تو قادر نیستی به صفات زینب والامقام درآیی.
پس ای زینب بزرگوار! اذن خواه درگاهت را به سبب اهلیتش مددرسان تا هر بدبین و بدفرجامی به برکت تو سعادت یابد.
ای بانوی بزرگوار عشق و ولاء و رجاء! این اجازه خواه در خدمت شما را وسیله شفاعتش قرار ده.»
***