خَرّ قُطبُ الوَغى على التُرب ظامٍ
جسمه بالضُبا جَریحاً کَلیما
فَبَکته السَما هناک نَجیعاً
و بها مأتم العزاء أُقیما
و بشنات الهدى بَرَزن حَیارى
تَندِبُ النَدبَ و الهُمام الکریما
و أمام النساء حِلف الرزایا
زینبٌ مَن غَدَت تُقاسی العَظیما
تَندبُ السِبطَ و الدموعُ هوامى
و لظى الشوجدِ فی الفؤاد أُقیما
حَرَّ قلبی لِقَلبها مُذ رأته
و بَنو الشرک منه حَزّوا الکریما
یا أخی مَن ترى یَذودُ الأعادی
بعدکم مَن ترى یُحامی الیتیما
«قطب و محور جنگ تشنه بر خاک افتاده و جسم مطهر او به ضربات شمشیر مجروح و خونین بود.
آسمان و آسمانیان بر این کشته مظلوم گریستند و در عرش ماتم و عزایی به پا گشت.
دختران بیت هدایت سرگردان و حیران ندبه کنند و هر فرد وارسته و بزرگواری به سوگ نشیند.
پیش پیش همه زنان همپیمان مصایب زینب سلاماللهعلیها بود که صبح خود را آغاز میکرد در حالی که از حوادث کوه افکن رنج میبرد.
بر سبط پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگریست و اشکها سیلآسا از دیدگانش روان بود و آتش حزن و اندوه درونش هم چنان زبانه میکشید.
از زمانی که چشمم به او افتاد از قلبش و از آتش درونش قلبم آتش گرفت و مشرکان و اخلاف رشته پیوند او را با دیگر کریمان اهل بیت گسستند.
ای برادر! دیگر کیست آن که پس از شما از یتیمان حمایت کند و از آنها در برابر دشمنان به دفاع برخیزد؟»
شیخ هادی خفاجی کربلایی رحمه الله
***