جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

امام زمان عجل‌الله‌فرجه روضه وداع مى‏خواند!

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

آقاى کافى به نقل از مقدس اردبیلى مى‏فرمود:

«با طلاب پیاده به کربلا مى‏رفتیم. در بین راه طلبه‏اى بود که گاهى براى ما روضه مى‏خواند. امام حسین علیه‌السلام نمکى در حنجره‏اش گذاشته بود.

وقتی رسدیم کربلا، اربعین بود. از بس شلوغ بود، گفتم: داخل حرم نروم و مزاحم زائران نشوم. طلبه‏ها را دور خود جمع کردم و گوشه صحن آماده خواندن زیارت شدم.

پرسیدم: «طلبه‏اى که در راه براى ما روضه می‏خواند کجاست؟»

گفتند: «نمى‏دانیم بین این جمعیت کجا رفت.»

ناگهان دیدم، مرد عربى، مردم را کنار مى‏زند و به طرف من مى‏آید. صدا زد:

«ملامحمد مقدس اردبیلى! مى‏خواهى چه بکنى؟»

گفتم: «مى‏خواهم زیارت اربعین بخوانم.»

فرمود:«بلندتر بخوان تا من هم گوش کنم.»

زیارت را بلندتر خواندم، یکى دو جا توجه‏ام را به نکاتى ادبى دادم. وقتى زیارت تمام شد، به طلبه‏ها گفتم: آن طلبه پیدا نشد؟ گفتند نمى‏دانیم کجا رفته است.»

آن مرد عرب به من فرمود: «مقدس اردبیلى! چه مى‏خواهى؟»

گفتم:«یکى از طلبه‏ها که در راه براى ما روضه مى‏خواند، نمى‏دانم کجا رفته؟ خواستم بیاید و براى ما روضه بخواند.»

آن عرب به من فرمود: «مقدس اردبیلى! مى‏خواهى من برایت روضه بخوانم؟»

گفتم: «آرى، آیا به روضه خواندن واردى؟»

فرمود: «آرى»

ناگاه آن شخص رویش را به طرف ضریح امام حسین علیه‌السلام گرداند، طرز نگاهش، ما را منقلب کرد، یک وقت صدا زد، ابا عبدالله! نه من و نه این مقدس اردبیلى و نه این طلبه‏ها هیچ کدام یادمان نمى‏رود، آن ساعتى را که مى‏خواستى از خواهرت زینب سلام‌الله‌علیها جدا شوى! ناگاه دیدم کسى نیست، فهمیدم آن عرب، مهدى زهرا علیهماالسلام بوده است. (1)


1) 200 داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، عباس عزیزى، ص 171.