جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آخرین وداع (5)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

امام حسین علیه‌السلام در آخرین وداع خود، دختران و خواهرانش، سکینه، فاطمه، زینب و ام کلثوم را به نام صدا کرد و فرمود:

«خداوند شما را حفظ و حمایت کند و از شر دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را بخیر فرماید و دشمنان شما را به انواع بلا مبتلا سازد، پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت شما بکاهد.» (1)

زینب سلام‌الله‌علیها از دلیل این سفارش پرسید، امام علیه‌السلام فرمود:

«کأنی أراکم عَنْ قَرِیبٍ کالاماء وَ الْعَبِیدُ یسوقونکم إمَامُ الرکاب وَ یسومونکم سُوءُ الْعَذَابِ؛ (2)

گویی می‌نگرم که به زودی به سان بردگان، پیشاپیش سواران دشمن، شما را به سوی شهرها می‌رانند و به شکنجه‌های سخت شکنجه می‌کنند!»

هنگامی که زینب سلام‌الله‌علیها این سخن را شنید، گریه کرد و فریاد زد که:

«وَا وحدتاه وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ وَ…؛

آه از تنهایی، آه از بی‌یاوری.»

پس از این وداع، هنگامی که امام حسین علیه‌السلام خواست تا به سوی میدان حرکت کند، به سمت راست و چپ نگریست و فرمود:

«هَلْ مِنْ یُقَدَّمُ إِلَیَّ جَوَادِی؟ (3)

آیا کسی هست که مرکب مرا پیش آورد؟»

زینب سلام‌الله‌علیها با شنیدن سخن برادر، از خیمه بیرون آمد و به سوی مرکب دوید و زمام آن را گرفت و نزد آن حضرت آورد و گفت:

«برادر جان! قلب مرا جریحه‌دار ساختی، چه کسی را صدا می‌زنی؟» (3)


1) منتهی الامال، ج 1، ص 720.

2) معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج 2، ص26.

3) معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج 2، ص 27.