جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ورود به کربلا (5)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ای کربلا ای کعبه عشق و امیدم

بعد از جداییها به دیدارت رسیدم

ای کربلا آغوش بگشا زینب آمد

من زینبم کز رنج دوری‌ها خمیدم

هر روزه دیدم کربلای تازه‌ای را

ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم

منزل به منزل داغ بر داغم فزون شد

جان کنده‌ام تا رخت در اینجا کشیدم

از بهر انجام رسالت زنده ماندم

گر زنده‌ام من زنده هر دم شهیدم

ای کاروان‌سالار زینب دیده بگشا

تا گویمت با دیده گریان چه دیدم

گرچه تو با دستت به قلبم صبر دادی

چندان‌که در هر جا شهامت آفریدم

اما دو جا دست غم از پا در آورد

بی‌خود ز خود گشتم گریبان بر دریدم

یک جا که دشمن بر لبانت چوب می‌زد

جای دگر رَأسَت فراز نیزه دیدم

بشنیده بودم صوت قرآنت بسی لیک

نشنیده بودم ز نِی آن‌هم شنیدم

داغ دل من کمتر از زخم تنت نیست

این را گواهی می‌دهد موی سپیدم

جودی

***