از نوک نی بنگر به طفلانت برادر
جانم فدای صوت قرآنت برادر
قرآن بخوان جانان من، جانم فدایت
قرآن بخوان زینب به قربان صدایت
با خواندن قرآن و صوت دلربایت
کن رفع تهمت ز اهل بیت مبتلایت
دل میرباید صوت قرآنت برادر
عیسایی و بر چرخ نی مأوی گرفتی
موسایی و در طور سینا جاگرفتی
یا درس از جدت شب اسری گرفتی
هر جا که باشی جای در دلها گرفتی
جای تو دلهای محبانت برادر
از نوک نی با دخترت بنما تکلم
کن شاد این غمدیده را با یک تبسم
طفل یتیم است و سزاوار ترحم
تو ماهی و طفلان به دورت همچو انجم
ای مه خجل از روی تابانت برادر
ای جان زینب ای اسیر کاروانم
از مهر همچون سایه دنبالت روانم
خوش میروی و میبری صبر و توانم
دوری مکن از من به قربان تو جانم
زینب ندارد تاب هجرانت برادر
جا داده دیشب در کجا خولی سر تو
بنشسته خاکستر به رأس انور تو
ای کاش پیش از این نبودی خواهر تو
بر گو چه گوییم در جواب دختر تو
خواهد نشیند روی دامانت برادر
من کوفه را بر کوفیان غمخانه کردم
رسوای دوران، زاده مرجانه کردم
انشا چو بابم خطبهای جانانه کردم
کاخ ستم را تا ابد ویرانه کردم
هستم مطیع امر و فرمانت برادر
من شام را شام غریبان مینمایم
اجراء فرمانت من از جان مینمایم
با صبر خود تفسیر قرآن مینمایم
من سرپرستی از یتیمان مینمایم
دارم وفا بر عهد و پیمانت برادر
من دخت زهرا؛ زاده شیر خدایم
مصداق صبر و حلم و تسلیم و رضایم
زینت فزای البلاء و للولایم
هر جا که باشم در مسیر کربلایم
احیا کنم راه شهیدانت برادر
هرگز ندارد شرح این غمنامه پایان
جن و ملک چون ما همه هستند نالان
دارم ز زینب آرزو کز راه احسان
گوید شکوهی هست ما را از محبان
بشمارش از نوحهسرایانت برادر
شکوهی
***