یاحسین، آنکه دل از غیر تو بُبرید، منم
آنکه لاجرعه مى مهر تو نوشید منم
آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع
عوض گریه درآغوش تو خندید منم
آنکه با پرورش مادر و تعلیم پدر
تربیت یافته در مکتب توحید منم
آنکه همراه تو آمد به صف کرب و بلا
پا به پاى تو صمیمانه بکوشید منم
آنکه خون شد دلش از محنت ایّام ولى
جامه صبر به تن بهر تو پوشید منم
روز عاشورا، به هنگام وداع آخر
آنکه پروانه صفت دور تو گردید منم
آنکه جا از پى یک بوسه به اعضات ندید
خم شد و حنجر خونین تو بوسید منم
آنکه چون لانه زنبور ز شمشیر ستم
جسم عریان تو آغشته به خون دید منم
نشنیده است کسى از سر بُبریده سخن
آنکه صوت ملکوتى ز تو بشنید منم
آنکه در بزم یزید بن معاویه پست
قد علم کرد و سخن گفت و نترسید منم
جنگ با اسلحه کار تو و یاران تو بود
آنکه با تیغ زبان بعد تو جنگید منم
نظر مرحمتى کن تو به ژولیده که گفت
یا حسین، آنکه دل از غیر تو بُبرید منم
ژولیده نیشابورى
***