جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زینب اطهر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول آمدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی

سبقت از مشک و گلاب نافه عنبر گرفتم

عالم ذر ذره‌ای از خاک پای حضرتش

از برای افتخار از حضرت داور گرفتم

بر در دروازه ساعات ساعت‌ها نشستم

تا سراغ حضرتش از زینب اطهر گرفتم

زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد

که ز آه آتشین‌اش پای تا سر در گرفتم

دست بسته سرشکسته دیده اشک‌آلود ما

حالتی دیدم که بر خود حالت دیگر گرفتم

ام لیلا را بدیدم رعشه بر اندام داشت

گفت من این رعشه از مرگ علی اکبر گرفتم

ناگهان فرمود شاه تشنه کامان بر سر نی

از سنان جا رو به روی محمل زینب گرفتم

گفت لاشیئی زین مصیبت از برای دوستانش

خط آزادی ز دست ساقی کوثر گرفتم

لا شیئی

***