زمان مطالعه: < 1 دقیقه
یک اربعین، به نیزه سر یار دیدهام
یک اربعین، چو شمع به پایش چکیدهام
یک اربعین، به ضربه شلّاق ساربان
بر روی خارهای مغیلان دویدهام
یک اربعین، تمام تنم درد میکند
با ضرب تازیانه ز جایم پریدهام
یک اربعین، رقیّه تو مُرد از غمت
اکنون بدون او به کنارت رسیدهام
یک اربعین، به شام و به کوفه حماسهها
با خطبههای حیدریام آفریدهام
یک اربعین، ز چوبه محمل سرم شکست
همچون پدر ببین تو جبین دریده ام
یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای!
بس جورِ طعنههای فراوان کشیدهام
یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین!
رویم کبود گشته و قامت خمیدهام
مجید لشکری
***