زینب آن گلبن باغ طه
دست پرورد علی و زهرا
در صفات آینه مام و پدر
نفس مرضیه حی داور
حُسن را دُر نهانی به صدف
مجد را گوهر یکتای شرف
مات بر دانش او فرزانه
عقل بر همت او دیوانه
به عقیله است از آن رو مشهور
که سراپا همه بُد نور و شعور
شرم بر خاک رهش سرانداز
بر همه هاشمیان مایه ناز
سرو بستان ولایت زینب
مهر رخشان درایت زینب
مهربانتر به همه از مادر
به حسین انس ورا افزونتر
چشم دل سوی برادر میداشت
به جهانیان برابر میداشت
نخل مهرش که به جان میپرورد
شد برومند و بَرِ عشق آورد
گشت خوش یکدله در عشق حسین
یافت بس حوصله در عشق حسین
در ره عشق مددکارش شد
یار و همسنگر و غمخوارش شد
هدف و راه حسینی دریافت
با برادر سوی میدان بشتافت
دید با دیده دل کان دلدار
هست لبریز عشق دادار
قله رفعت عشقش عرش است
ماسوی جمله به پایش فرش است
همت عالی زینب بشکفت
بانواهای حسینی شد جفت
آنچه را داشت ز روی ایثار
همه را در قدمش کرد نثار
راحت و عزت و کاشانه خویش
نور چشمان و دو دُردانه خویش
چون همه هستی خود کرد فدا
چون برادر همه شد عشق خدا
بعد از آن شور حسینی سر داد
که نوا در همه آفاق افتاد
شد سراپا همه فریاد و فغان
داد پیغام شهیدان بجهان
گر به ظاهر، گل رویش پژمرد
نخلش از صرصر بیداد افسرد
در حقیقت همه تن او شد جان
زنده عشق شد و جاویدان
حق تباهی نپذیرد هرگز
زنده عشق نمیرد هرگز
همره دوست بشد تا بر دوست
تا ابد همت پاکان با اوست
استاد حبیبالله فضائلی
***