ستاره در آید اگر شب شود
سر آسمان گرم کوکب شود
سر خُم اگر ساقی کوثر است
پیاله ز باده لبالب شود
یکی حرف زین و یکی حرف اَب
اگر این دو جمله مرتب شود
دمادم به هر دم بگیریم دم
دم صبح یا دم به دم شب شود
دم و بازدمهایمان یک کلام
به نام خدا نام زینب شود
فهیمه است و هم عالمه دست کم
به درک و به فهمش ملقب شود
زبانها به مدحش گشایند گر
اگر باز و بسته دو تا لب شود
اگر هر درختی شود یک قلم
و یا آب دریا مرکب شود
ز وصفش همه ماسوا عاجز است
که بنده ز وصف خدا عاجز است
بود اَب علی زین اَب زینب است
که شب آسمان زینتش کوکب است
چگونه کنم سر به سودای او
همیشه شبم روز و روزم شب است
چرا عقل تا عشق زینب بود
چرا چوب تا آسمان مرکب است
کنار حسین نام زینب خوش است
اگر خال جایش به کنج لب است
علیٌ مع الحق و بالعکس آن
که زینب حسین و حسین زینب است
بود کاف و ها، یا و هم عین و صاد
نهفته به هر حرف صد مطلب است
سر اشک او باغ دین پا گرفت
محبت فقط ریشه مذهب است
به هر خطبهاش کربلا بیمه شد
ز حلقوم او جاودان مکتب است
گل یاس میبارد از یاربش
نشد ترک، یک شب نماز شبش
کلامش کلامی که بیابتداست
قیامش قیامی که بیانتهاست
به تیغ زبان میکشد ذوالفقار
قیامش قیام زبان خداست
معلم ندارد ولی عالمه است
که در صبر سرلوحه انبیاست
عقیله است اما بنیهاشمی است
شفیعه است و بانوی روز جزاست
شبیه خدیجه است سرتا به پا
و ثانی زهرای آل عباست
گره واکند گوشه چشم او
یک آئینه از نسل مشکل گشاست
جهان در کف سایه محملش
زمینی که روشن ز نور سماست
خدا هست تا زینب است و حسین
حسین است تا زینب و کربلاست
ز ما تا فلک از فلک تا خدا
حسینیه زد در حسینیهها
برای خدا حضرت مریم است
برای حسین هستی عالم است
در اول علی محرم سرّ حق
سپس زین اَب محرم محرم است
ملیکه، کریمه، حبیبه، نجیب
نگین سلیمانی خاتم است
نفس میکشد عالم از نای او
حیاتی اگر هست از این دم است
همه آیههایش به معنا حسین
کتاب خدا سوره مریم است
به همت کمر بست طوفان کند
به یک قطره امید دریا کم است
اسیر است تا مقصد آزادگی است
بهار است تا باغ گل خرم است
جوان است تا پیر گریه شود
همه جلوه برگ از شبنم است
ازل تا ابد کربلا آفرین
بود یک فنادی بصوت حزین
فلک سایه دارد به زیر پرت
قیامت به پا میکند محشرت
دو زانو نشستن سراپا به گوش
ادب میکند حکم در محضرت
دو دستان عباس محملنشین
پُلت زانوی قاسم و اکبرت
توسل بجوییم بر روضهات
گره میگشاید نخ معجرت
بخوانیم از حنجر کعبه نی
برای خدا مقتل پیکرت
تمام زمین خیس از عطر سیب
چکد کربلا از دو چشم ترت
منم سائل فاطمیه مدد
مدد سائلی آمده بر درت
منم خستهای تشنه بنشان مرا
سر سفره گریه مادرت
به هر فاطمیه تو را صد درود
ز تو اذن از فاطمیون ورود
محسن افشار
***