زمان مطالعه: < 1 دقیقه
مشکل دین را حسین با زینب آسان کرد و رفت
کربلا را خوابگاه نوجوانان کرد و رفت
در ره معشوق هفتاد و دو قربانى نمود
پا به پاى زینبش اجراى فرمان کرد و رفت
گر محاسن را حسین با خون سر رنگین نمود
زینب از خون سرش گیسو پریشان کرد و رفت
وقت رفتن آنچنان بىطاقت و بىتاب شد
عرش حق را گوییا چون بید لرزان کرد و رفت
رهنماى شصت و شش زن گشت زینب در سفر
راهپیمایى نمود و خطبه عنوان کرد و رفت
استقامت کرد زینب مجلس ابن زیاد
با تکلّم کوفیان را مات و حیران کرد و رفت
وارد شام بلا گردید ناموس خدا
گوهرى را از حسین در خاک پنهان کرد و رفت
کس ندیده خواهرى را همچو زینب در جهان
آنکه ما را در غمش پیوسته گریان کرد و رفت
از تو، «مشمولى» تمنّا مىنماید یا حسین
بگذر از جرمش که او وصف تو عنوان کرد و رفت
مشمولى
***