زمان مطالعه: < 1 دقیقه
کیست این بانو که خلقى واله و شیداى اوست
گرمى بازار عشق از گرمى سوداى اوست
کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است
کشور قرآن مصون از همّت والاى اوست
فاش گویم زینب است این پاره قلب بتول
زینب است این کآسمانها فرش زیر پاى اوست
مریم و سارا و هاجر بر در دارالسرور
روز محشر هر سه تن محتاج یک ایماى اوست
زینبى را در فصاحت آنکه هنگام سخن
عالمى سوزان همه از نطق آتشزاى اوست
کربلا دارد نوا هر لحظه از بهر حسین
چون نکو بینى نواى یا حسین از ناى اوست
کوفه را ویرانه گر بینى و در هم ریخته
این ز تأثیر فغان و ناله و غوغاى اوست
شکوهى
***