خورشید خاور

در سپهر معرفت خورشید خاور زینب است

در شرف با حضرت زهرا برابر زینب است

از بهاى گوهران پرسیدم از صرّاف عقل

گفت در بازار دین ارزنده گوهر زینب است

مادر گیتى نزاید همچو زینب دخترى

یک مدال افتخار از بهر مادر زینب است

آن‌که اسمش جبرئیل آورد از ربّ جلیل

کرده نامش انتخاب الله اکبر زینب است

مصطفى را افتخار و مرتضى را نور چشم

مجتبى را مونس و غم‌دیده خواهر زینب است

آن‌که اسرار شهادت را به عالم عرضه داد

طالب خون حسین از قوم کافر زینب است

گر نبود او، از حدیث کربلا نامى نبود

آن‌که کرد این داستان را پخش عالم، زینب است

آن‌که با یک آتشین نطقى به تالار یزید

کرد ایجاد تحوّل مثل حیدر زینب است

گر نشد ممکن علىّ مرتضى را فتح شام

آن‌که شهر شام را کرده مسخّر زینب است

اى «کریمى»! در شداید دامن زینب بگیر

آن‌که سائل را نراند خالى از در زینب است

کریمى

***