جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اسوه شرف

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

زینب که نام زین ابی از خدا گرفت

امشب مکان به مجمع اهل ولا گرفت

احسن به مادری که چنین دختر آورد

به به، به دختری که علی از خدا گرفت

با نور این ستاره که امشب طلوع کرد

رونق گرفت خانه وحی و صفا گرفت

شیر محبتی که به او داد فاطمه

جان مایه عفاف و وفا و حیا گرفت

در دامن محمد و در مکتب علی

آموخت زهد و درس بلاغت فرا گرفت

گفتی که ماه، خفته در آغوش آفتاب

او را چو در بغل علی مرتضی گرفت

شد قهرمان صبر از آن رو کز ابتدا

تعلیم صبر از حسن مجتبی گرفت

سرمشق زندگانی و عشق و عقیده را

گویا که از حسین همان ابتدا گرفت

با همت بلند تو ای بانوی بزرگ

عزت گرفت عشق و صبوری بها گرفت

دنیا ز صبر و حلم تو ای اسوه شرف

عبرت گرفت و پند گرفت و وفا گرفت

کامل شد از اسارت تو نهضت حسین

از تو قیام کرببلا اعتلا گرفت

دارالشفاست مکتب تو درد جهل را

فرزانه آن کسی که ازین در، دوا گرفت

از بهر خود شفاعت عقبا ذخیره کرد

«خسرو» کسی که دامن اهل ولا گرفت

سید محمد خسرونژاد