جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سپهدار عشق

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شبی که مطلع مهر، از طلوع زینب بود

فروغ روز نشسته، به دامن شب بود

هزار رود نواگر ز کوثر و تسنیم

روان به خانه زهرا، به بوی زینب بود

هزار چشمه خورشید، از کرانه شب

دمیده از دل مهتاب، و چشم کوکب بود

شکوفه‌بار لب مرتضی به باغ دعا

ستاره‌ریز دم مصطفی، به یارب بود

شراب نور ز خُم‌خانه ی سحر جوشید

که جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود

اگر چه «زین اَب» ورا نهاد نام، رسول

خدای داند، کاو زینب «ام و اب» بود

زنی به همت و مردی، به مردمی سوگند

پس از حسین، سپهدار عشق، زینب بود

مشفق کاشانی

***