جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عبودیّت سرچشمه کرامت‌ها

زمان مطالعه: 3 دقیقه

عامل اصلی و مهمی که موجب می‌شود، اولیاء خدا، حتی غیر از پیامبران و امامان دارای مقام کرامت می‌شوند و قادر به انجام امور غیر عادی باشند، عبودیت خالص و بندگی بی‌شائبه آنان است، چنان‌که این مطلب در قرآن و روایات به کرات ذکر شده است.

به طور مثال در قرآن در مورد معراج پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله که از بزرگ‌ترین معجزات او بود، مسأله عبودیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و شایستگی او را برای نیل به این مقام ذکر می‌کند، آنجا که می‌فرماید:

«سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَه…؛ (1)

پاک و منزّه است خدایى که بنده‏اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى که گرداگردش را پربرکت ساخته‏ایم، برد…»

و نیز می‌فرماید:

«فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏؛ (2)

در اینجا خداوند (در شب معراج) آنچه را وحى کردنى بود به بنده‏اش وحى نمود.»

عبودیت و بندگی نهایت خضوع و تسلیم خالص در برابر خدای بزرگ است، تا آنجا که خداوند در شب معراج به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین خطاب کرد:

«عبدی اطعنی حتّی اجعلک مَثَلی (او مِثلِی) اذا قلت لشیء کن فیکون؛ (3)

اى بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود قرار دهم، همان‌طور که من مى‏گویم باش، پس موجود مى‏شود، تو نیز بگویى، بشو، پس موجود شود.»

و امام صادق علیه‌السلام فرمود:

«العبودیّة جوهرةٌ کنهها الرّبوبیّة؛ (4)

عبودیّت و بندگی گوهری است که ربوبیّت در درون آن نهفته شده است.»

یعنی عبودیّت آن چنان انسان را به کمال می‌رساند که اگر کامل شود، عبد را خداگونه می‌کند و او را مظهر جلال و جمال الهی می‌نماید، به طوری که در پرتو بندگی می‌تواند، تصرّف در عالم تکوین نماید و صاحب کرامات شود، مانند امامان معصوم علیهم‌السلام و اولیاء خدا همچون حضرت عباس علیه‌السلام و حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و… که آنها در پرتو بندگی خالص و با معرفت به جایی رسیدند که به اذن پروردگار می‌توانند در جهان تکوین تصرّف کنند.

استاد شهید مرتضی مطهری می‌نویسد:

«وصول به ربوبیّت در پرتو عبودیّت، گرچه در ظاهر تعبیر زننده‌ای است، زیرا معنی این جمله «از بندگی تا خداوندگاری» است. مگر می‌شود انسان از مرز بندگی خارج شود، یا در مرز خدایی قدم بگذارد؟!

این التّراب و ربّ الارباب؛ خاک کجا و پروردگار پروردگارها کجا؟

ولی باید توجه داشت که خدایی غیر از خداوندگاری است، مقصود از حدیث «العبودیّة جوهرة کنهها الرّبوبیّة» این است که انسان در پرتو بندگی خالص به خداوندگاری(نه خدایی) می‌رسد، این مراحل در پنج مرحله زیر خلاصه می‌شود:

1- انسان در پرتو بندگی به نفس خود تسلّط می‌یابد.

2- انسان پس از این مرحله، آن چنان نیرومند می‌شود که روح او قاهر شده و می‌تواند گناهان را از خود دور سازد.

3- پس از این مرحله در بسیاری از امور، روح از بدن بی‌نیاز می‌شود.

4- پس از مرحله قبل، روح بدن را خلع می‌کند و بدن از هر لحاظ تحت فرمان روح قرار می‌گیرد.

5- در مرحله پنجم انسان به قدری نیرومند می‌شود که حتی طبیعت خارج از بدن را نیز تحت نفوذ خود قرار می‌دهد، مانند اولیاء خدا که از آنها معجزه و کرامت و تصرّف در عالم تکوین که یک نوع خداوندگاری است سر می زند، بنابراین در درون عبودیت مرحله‌ای پیش می‌آید که انسان مظهر صفات حق می‌گردد. (5)

در روایت آمده:

امام صادق علیه‌السلام از کوفه عازم مدینه بود و گروهی از برجستگان و زاهدان از جمله ابراهیم ادهم، آن حضرت را بدرقه می‌کرد، در مسیر راه شیری را دیدند، جرأت نکردند، پیش روند.

ابراهیم گفت:

«صبر کنید تا جعفر بن محمد برسد و نظر دهد.»

صبر کردند تا امام علیه‌السلام آمد، به شیر نزدیک شد، دو گوش شیر را گرفت و او را از سر راه دور نمود. به این ترتیب شیر درّنده در برابر عظمت امام، تسلیم شد و اطاعت کرد، در این وقت امام صادق علیه‌السلام به حاضران فرمود:

«أَمَا إِنَّ النَّاسَ لَوْ أَطَاعُوا اللَّهَ حَقَّ طَاعَتِهِ لَحَمَلُوا عَلَیْهِ أَثْقَالَهُمْ؛ (6)

آگاه باشید، اگر مردم آن‌گونه که شایسته اطاعت است، از خداوند اطاعت می‌کردند (به مقامی می‌رسیدند) که بارهای خود را بر پشت شیر نهاده و از آن به عنوان مرکب استفاده می‌کردند.»

بر همین اساس وقتی که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در آستانه معراج، از سوی خداوند مخیّر شد که بندگی و نبوت یا بندگی و پادشاهی را برگزیند، آن حضرت بندگی را بر پادشاهی ترجیح داد.

این حدیث بیانگر آن است که بندگی خدا هرچه عمیق‌تر و آگاهانه‌تر و خاضعانه‌تر باشد، دلیل ارتقاء درجه و معرفت است و معرفت خدا در انسان هر قدر بالا رود، او بیشتر احساس بندگی می‌کند، بنابراین بندگی معیار، نشانه و وسیله درجات عالی، از جمله کرامت‌های غیر عادی خواهد شد.


1) سوره اسراء، آیه 1.

2) سوره نجم، آیه 10.

3) قصص الأنبیاء، ترجمه قصص الأنبیاء جزائرى، ص 801.

4) مصباح الشریعة، امام صادق علیه‌السلام، ترجمه مصطفوى، متن، ص 453.

5) ولاءها و ولایت‌ها، شهید مرتضی مطهری، ص 73 تا 82.

6) بحار الأنوار، ج ‏47، ص 139.