جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نصیبین و اشعار حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در این منزل، توقف کوتاهی صورت گرفت و آنگاه که چشم زینب سلام‌الله‌علیها به سر بریده برادر افتاد، این اشعار را قرائت کرد:

«اتشهرونا فِی الْبَرِّیَّةِ عَنْوَة؟

وَ وَالِدُنَا أُوحِیَ إلَیْهِ جَلِیل؟

کفرتم بِرَبِّ الْعَرْشِ ثُمَّ نَبِیِّهِ

کان لَمْ یجئکم فِی الزَّمَانِ رَسُول

لحاکم إِلَهَ الْعَرْشِ یَا شَرِّ أَمَةً

لکم فِی لظی یَوْمَ الْمَعَادِ عَوِیل؛ (1)

ما را از روی زور و ظلم در میان مردم می‌گردانید، در حالی که به پدر ما پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، خدای جلیل وحی نازل می‌کرد؟

شما به خداوند صاحب عرش، کفر ورزیدید و گویا در طول زمان برای شما پیامبری نیامده است.

ای بدترین امت، خدای حاکم عرش، شما را مجازات می‌کند و در آتش قیامت ناله سر خواهید داد.»

در همین شهر، زینب سلام‌الله‌علیها برای نوشیدن آب به کنار جوی رفت، اما وقتی چشمش به آب افتاد، ناله سر داد که:

«تو آب می‌خوری و برادرت حسین علیه‌السلام تشنه شهید شد؟»

مردی که در آن نزدیکی بود، وقتی این صحنه و اوضاع کاروان اسیر را مشاهده کرد، در فکر و حیرت فرو رفت و بعد معلوم شد، وی عبدالله بن قیس انصاری برادرخوانده امام حسین علیه‌السلام است که بعد از شهادت امام حسن علیه‌السلام از مدینه به حلب هجرت نموده بود. او هر سال پس از انجام حج، در مدینه خدمت امام حسین علیه‌السلام می‌رسید ولی آن سال، شنید امام حسین علیه‌السلام به سمت کوفه حرکت کرده، او نیز سوغات و هدایای فراوانی برای امام حسین علیه‌السلام تهیه کرد و راهی عراق شد که در راه با خبر شهادت حضرت و اسارت بازماندگان او روبه‌رو گردید، و همراه زینب سلام‌الله‌علیها به ناله و شیون پرداخت. (2)


1) ریاحین الشریعه، ذبیح‌الله محلاتی، ج 3، ص 148.

2) ناسخ التواریخ (طراز المذهب)، سپهر، ج 18، ص 359.