جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حُر و بستن راه امام حسین علیه‌السلام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سپاه امام حسین علیه‌السلام روزها و شب‌ها را طی کردند، تا در نزدیکی‌های کوفه پس از منزل «شراف» با سپاهی از کوفیان با هزار سوار به فرماندهی حر بن یزید روبه‌رو شدند، که از ادامه حرکتشان به کوفه ممانعت کردند، وظیفه آن سپاه کسب اطلاعات از وضعیت حسین علیه‌السلام و ارسال آن به ابن زیاد بود. (1)

اگرچه بین حسین علیه‌السلام و حر سخنانی رد و بدل شد و حر به حسین علیه‌السلام اندرز داد، که به سخنان کوفیان اعتماد نکند، حتی او به امام هشدار داد که اگر جنگ شود او حتما کشته خواهد شد. هرچند هشدارهای او محکم بود ولی صلابت و عزم حسین علیه‌السلام برای مبارزه از هر هشداری عظیم‌تر بود.

در طول این گفت‌وشنود زینب سلام‌الله‌علیها با اهتمام تمام به سخنان آنها گوش فرا داد و با هشدارهای حُر، مرگ را حتمی یافت، ولی شکیبایی ورزید، تا آثار حزن و اندوه در چهره‌اش نمودار نشود.

پس از این سخنان، کاروان حسینی مسیر حرکت خود را تغییر داد، و تحت مراقبت حر و لشگرش، بالاخره در روز دوم محرم سال61 هجری به کربلا رسید.

پس از ورود به کربلا، امام دستهاى خویش را به آسمان بلند کرد و فرمود:

«اللَّهُمَّ أَنَّى أَعُوذُ بِکَ مِنْ کَربِ وَ الْبَلَاءِ!»

سپس فرمود:

«خیمه‌ها را همین مکان بر پا نمایید، اینجا قرارگاه ما و محل ریختن خون‌هاى ماست.» (2)

امام علیه‌السلام در میان جمعیت، خواهرش زینب سلام‌الله‌علیها را دید که غمگین نشسته بود و به اطراف می‌نگریست و غم در چهره‌اش موج مى‌زد.

حسین به سوى او رفت و او را تسلى داد. زینب سلام‌الله‌علیها نیز فرمود:

«برادرم ! بیا از این مکان برویم، چرا که از لحظه‌اى که وارد این سرزمین شده‌ایم و نام کربلا را شنیده‌ام، غم‌هاى عالم روى سینه‌ام سنگینی می‌کند…!» (3)

امام نیز خواهر را دل‌داری داد و فرمود:

«خواهرم! بر خداى متعال توکل کن، که هر چه هست، به دست اوست.»

زینب سلام‌الله‌علیها با شنیدن این جملات، پى به عمق واقعیت برد و دانست که روزگار وصال با حسین علیه‌السلام به سر رسیده و زمان شروع محنت و مصائب است و برنامه‌های نهضت یکی پس از دیگری از همان جا آغاز و رسالت زینب سلام‌الله‌علیها نیز از ‌آنجا شروع شد.


1) منتهی الامال، ج 1، ص 557.

2) منتهی الامال، ج 1، ص 622.

3) ریاحین الشریعه، ذبیح‌الله محلاتی، ج 3، ص 78.