زمان مطالعه: < 1 دقیقه
وقتی فاطمه سلاماللهعلیها و سکینه سلاماللهعلیها دو دختر امام حسین علیهالسلام نگاه کردند و دیدند: یزید بر لب و دندان امام حسین علیهالسلام چوب خیزران میزند، صدای گریه بلند کردند، به طوری که از گریه آنها، زنهای یزید و دختران معاویه، به گریه افتادند، سرانجام این دو خواهر دلسوخته نتوانستند تاب بیاورند، به عمه خود زینب سلاماللهعلیها پناه بردند و گفتند:
«یَا عَمَّتَاهْ أَنْ یَزِیدَا ینکث ثَنَایَا أَبِینَا بِقَضِیبِهِ؛
عمه جان، یزید با چوبدستی خود، دندانهای پیشین پدرمان را میزند.»
زینب سلاماللهعلیها برخاست و گریبان خود را پاره کرد و به زبان حال چنین فرمود:
«أَ تَضْرِبُهَا شَلَّتْ یمینک أَنَّهَا
وُجُوهُ لِوَجْهِ اللَّهِ طَالَ سُجُودِهَا» (1)
1) معالی السبطین، محمدمهدی حائری مازندرانی، ج2، ص156.