جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سجع (3)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

سجع در لغت به معنای بانگ کردن قمری و کبوتر و یا نالیدن شتر است، سجع یکسانی دو واژه در واج یا واج‌های پایانی وزن یا هر دوی آنهاست. آرایه سجع زمانی پدید می‌آید که کلمات مسجع در پایان دو جمله به کار روند و آهنگ دو جمله را به هم نزدیک سازند.

سجع در اصطلاح سخن شناسان، آوردن واژه‌هایی است، در آخر قرینه‌های نثر به شکلی که حرف آخر این واژه‌ها یکی باشد.

سجع بر سه قسم است:

1- متوازی 2- مطرف 3- متوازن.

در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هر سه نوع سجع وجود دارد.

الف: سجع متوازی مانند خطبه ای که در مجلس یزید ایراد فرمود:

«أَلَا إِنَّهَا نَتِیجَةُ خِلَالِ الْکُفْرِ وَ ضَبٌّ یُجَرْجِرُ فِی الصَّدْرِ لِقَتْلَى یَوْمِ بَدْر؛ (1)

آگاه باشید که دست یازیدن به این همه جنایت و بیداد رهاورد زیان‌بار کفر، درد و کینه‌ای است که برای کشتگان سپاه شرک در روز بدر در سینه‌ها می‌پیچد.»

ب: سجع مطرف مانند خطبه در بازار کوفه:

«فَقَدْ بُلِیتُمْ بِعَارِهَا وَ مُنِیتُمْ بِشَنَارِهَا؛ (2)

دامن خود را به ننگ و عار آلوده نمودید.»

ج: سجع متوازن مانند خطبه در مجلس یزید:

» قَدْ هَتَکْتَ‏ سُتُورَهُنَ‏ وَ أَبْدَیْتَ‏ وُجُوهَهُن‏؛ (1)

حرمت پوشش آنها را دریدی و چهره‌هایشان را آشکار ساختی.»


1) احتجاج، طبرسی، ج ‏2، ص 308.

2) بحار الانوار، ج ‏45، ص150.