احتجاج در لغت به معنای حجت و دلیل آوردن است. در دانش منطق، مراد از احتجاج، حجت آوردن به منظور اثبات یا رد و ابطال نظریه و عقیدهای است.
در میان روایات به احادیث بسیاری بر میخوریم که معصومان علیهمالسلام به احتجاج و مناظره پرداختهاند. در این مناظرات که معمولاً با مخالفان، کافران و عالمان اهل کتاب بوده است، موضوعاتی چون اصول و فروع دین اسلام، خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام، اثبات عصمت و بیگناهی سلسله انبیاء، اثبات وجود خداوند، وحدانیت خداوند و… مورد چالش و احتجاج قرار گرفته است.
معمولاً احتجاجات اهلبیت علیهمالسلام به صورت خطبه و نامه انجام میشده است. از مشهورترین خطبههایی که در این موضوع گنجانده میشود، خطبه ی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و دخترش زینب سلاماللهعلیها است. البته میتوان گفت که برای نخستین بار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در خطبه ی غدیرخم، در سال دهم هجرت با مخاطبان به شکل ضمنی به احتجاج پرداخت.
همچنین در میان توقیعات رسیده از امام عصرعجلاللهتعالیفرجه هم به تعدادی نامه بر میخوریم که در آنها به روش احتجاج و مناظره سخن گفته شده است. در احتجاجات و مناظرات اهل بیت علیهمالسلام که در حکم روایات و حدیث به شمار میروند، چندان به بحث سندی پرداخته نمیشود؛ زیرا قوت و استحکام متن، ارزشمندی و صحت صدور حدیث احتجاجی و مناظرهای را روشن میسازد.
گفتنی است که سیره ی احتجاج نه فقط در زبان معصومان علیهمالسلام بلکه در میان صحابه ی آنان هم رواج داشته است. هشام بن حکم و مؤمن طاق، دو نفر از اصحاب امام صادق علیهالسلام بودند که در احتجاج و مناظره با معاندان، بسیار نامدار و توانا بودهاند.
در میان عالمان شیعه پس از غیبت صغری نیز میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد، از جمله در آثار عالمانی چون شیخ مفید، سیدمرتضی، علامه ی حلّی، مناظرات فراوانی دیده میشود که در موضوعات گوناگون به ویژه امامت به احتجاج و مناظره با مخالفان پرداختهاند.
حجت و قوتی که از زینب سلاماللهعلیها در واقعه کربلا و پس از آن دیده شد و جرأت و بلاغتی که از او به چشم خورد به میزان و درجهای است که حتی بدان مثال زده میشود.
حضرت صدیقه صغری؛ زینب کبری سلاماللهعلیها در مجموع سه خطبه معروف ایراد فرمودهاند:
دو تا را در کوفه و دیگری را در شام، خطبه اول را در بازار کوفه و خطبه دوم را در مجلس عبیدالله بن زیاد و خطبه سوم را در مجلس یزید و در شهر شام ایراد نمودند. علاوه بر خطبهها، سخنان کوتاه و اشعار سوزناک و احتجاجاتی نیز به این مخدره نسبت داده شده که در برخی از کتب تاریخی و بسیاری از کتابهای مقاتل آمده که به مواردی از آن احتجاجات اشاره میکنیم: