بانوی نیایش و معنویت در فراز پایانی خطبهاش بار دیگر زبان به ستایش خالصانه و عارفانه خدا گشود و در قالب ستایش او، نهضت عدالتخواهانه عاشورا و پیشوای بزرگ و یاران او را دوستان سعادتمند خدا وصف نمود و قاتلان آنان را دشمنان شقاوت پیشه راه خدا و عدالت و آزادی خواند و فرمود:
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَکَمَ لِأَوْلِیَائِهِ بِالسَّعَادَةِ وَ خَتَمَ لِأَصْفِیَائِهِ بِالشَّهَادَةِ بِبُلُوغِ الْإِرَادَة؛
و باز هم خدای بی همتا را ستایش میکنم که آغاز کار ما را به نیک بختی و آمرزش و فرجام کارمان را به شهادت پرافتخار و مهر و رحمت بیکران خویش رقم زد…»
«حکم لأولیائه» برای دوستانش داوری فرمود و فرمان داد.
واژه «الصفیم» به گزیده هر چیزی گفته می شود و «أصفیاء» جمع آن است و به معنی برگزیدگان آمده است.
آری، زینب سلاماللهعلیها با قلبی لبریز از ایمان به خدا و خوشنودی از آنچه خدا از بندگانش خوشنود میگردد، خطبهاش را با ستایش خدایی به پایان برد که سعادت را برای دوستانش خواست.
منظور آن حضرت از واژه «أولیاء» در این فراز، امام حسین علیهالسلام است، چرا که او سالار دوستان خداست و یارانش نیز که به همراه او به افتخار شهادت نایل آمدند، دوستان خدایند.
بیگمان انسانی که به دین خردگرایانه و درست پایبند گردد و خود را چنین بسازد و بپرورد که دوست خدا شود و وظایف بندگی و یکتاپرستی را به شایستگی انجام دهد، به زودی از رهاورد بینظیر خداپرستی و قانونگرایی که ارزانی شدن امتیازات و باریدن الطاف ویژه خدا بر اوست بهرهور میگردد و از بارزترین این الطاف سعادت جاودانه است که تنها نصیب و روزی چنین کسی میشود و نه دیگری.
قرآن شریف گویی به این مفهوم ارزشمند اشاره دارد که میفرماید:
«وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ؛ (1)
کافران اهل کتاب و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوى خداوند، خیر و برکتى بر شما نازل گردد در حالى که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص مىدهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.»
بیگمان دوستان خدا به جلب هماره خوشنودی خدا در زندگی خود میاندیشند و این همان هدف والایی است که آنان هماره در اندیشه آناند و در این مدار حرکت نموده و بر محور آن میگردند و طبیعی است که در این صورت، هماره در حال اوج از پلههای کمال و درجات معنوی هستند.
به همین جهت است که برخی از آنان از آغازین سالهای زندگی خود به مقام دوستی خدا مفتخر میشوند و برخی نیز در مرحله نخست عمر خویش، بر این باورند که خدا در پاداش خودسازی و خودشکوفایی و کمال آنان، کامیابی و پیروزی و نایل آمدن به سعادت هماره و حقیقی و همه جانبه را برای آنان مقرر میدارد و گاه در این میان بر اساس اسرار و حکمتهایی، برخی از سختیها و گرفتاریها را نیز بر آنان مقدر میسازد. به همین جهت است که دوستان راستین خدا نیز آمادگی و تحمل این گرفتاریها در راه کمال را از خود آشکار میسازند و با گشادگی سینه و شکیب زیبا از آنها استقبال میکنند و خدا فرجام زندگی آنان را شهادت در راه حق مقرر میدارد، چرا که وقتی زندگی آنان از آغاز تا فرجام یکسره لبریز از نیکی و خوبی و برکت بوده، به راستی دریغ است که زندگی آنان به مرگ طبیعی و در بستر پایان پذیرد، بلکه انتظار این است که خدا به چنین کسانی توفیق شهادت در راه خود را ارزانی دارد، تا مرگ آنان نیز طنین رهایی و موجی از رستگاری را به سود دین راستین خدا پدید آورد، درست همان سان که زندگی آنان هماره چنین بوده است، چرا که شهادت آنان به دست بیدادگران، مردم خفته را بیدار ساخته و عناصر و جریانهای فاقد مسؤولیت را روح تعهد میبخشد و آنان را وادار میسازد تا بیندیشند و از یکدیگر دلیل کشته شدن چنین انسان پاکاندیش و پاکمنش به دست خودکامگان را بپرسند و از هویت قاتلان و هدف جنایت جستوجو کنند و اینجاست که این موج، بسیاری از حقجویان و کمالطلبان را به سوی دین خدا و مفاهیم و باورهای آن بازمیگرداند، به راستی آیا چنین نیست؟
گاه ممکن است گرفتاری و شهادت دوستان خدا نتیجه دعای خود آنان باشد که از بارگاه خدا پایان زندگی خود را شهادت در راه او انتخاب میکنند و از او میخواهند و خدا نیز خواسته آنان را برآورده و شهادت در راه خود را برایشان مقرر میدارد.
به نظر میرسد منظور بانوی اسلام در این فراز این باشد که آنان به انتخاب آگاهانه و آزادانه خویش به این افتخار نایل میآیند.
«نَقَلَهُمْ إِلَى الرَّحْمَةِ وَ الرَّأْفَةِ وَ الرِّضْوَانِ وَ الْمَغْفِرَة؛
خدا آنان را به سرایی جاودانه میبرد که مهر گسترده و ویژه او نسبت به شهیدان راه آزادی و عدالت هماره برایشان فراهم است و آن لطف، آمیخته به مهر تنها شامل حال شهیدان راه خدا میگردد.»
چرا که آنان گرانبهاترین هستی خود را، که زندگی است در راه دفاع از دین و نگاهداری روح و جان آن، که در امام حسین علیهالسلام و بیعتناپذیری او با یزید حقستیز و کفرگرا تجسم یافت، فدا کردند.
«و الرضوان و المغفرة»
قرآن شریف به صراحت بیان میکند که بالاترین و گرانبهاترین و دلانگیزترین نعمتی که برخی از بهشتیان به آن میرسند، دریافت و احساس این حقیقت است که خدا از آنان خوشنود است.
در این مورد قرآن میفرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم؛ (2)
خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهاى پاکیزهاى در بهشتهاى جاودان(نصیب آنها ساخته) و (خوشنودى و) رضاى خدا، (از همه اینها) برتر است و پیروزى بزرگ، همین است.»
روشن است که این بهره وصفناپذیر معنوی، افزون بر نعمتهای گوناگون و احترام و بزرگداشت شایستهای است که در این جهان نمونهای برای آن نیست.
افزون بر این، کسی که با اندیشه و هدف خالصانه در راه خدا به شهادت میرسد با وزش نسیم دلانگیز گذشت و آمرزش و مهر بر برخی لغزشها و گناهانی که از او سر زده روبهرو میگردد و در نتیجه کارنامهاش سپید و بدون خطخوردگی و سیاهی خواهد شد.
ما در دعای روز عید فطر و قربان چنین میخوانیم:
«أللهم … أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلَ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَة؛ (3)
بار خدایا، ای شایسته گذشت و مهر! و ای شایسته پروا و آمرزش!»
این ویژگی آمرزش و گذشت خدا برای هر بنده توبهکاری است، اما برای کسی که در راه خدا با هدف خداپسندانه و نیت پاک به شهادت برسد، امتیازات و آسانگیریهای ویژهای است که خدا آنها را تنها برای آنان مقرر داشته است.
همه این مهر و لطف و نعمتهای گوناگون و آمرزش و بخشایش در صورتی است که شهید راه خدا یک انسان عادی باشد، اما اگر شهید راه اسلام، پیشوای پاکاندیش و پاکمنش و معصومی باشد که در کارنامهاش از لغزش و گناه اثری نباشد، در این صورت مفهوم «مغفرة» برای او برتری درجات بهشت و نایل آمدن به مقام شفاعت و دیگر امتیازات شکوهبار خواهد بود.
اما امام حسین علیهالسلام آن انسان والایی است که خدا ندایش میدهد که:
«یَأَیَّتهُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى وَ ادْخُلىِ جَنَّتى؛ (4)
تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خوشنودى و هم او از تو خوشنود است، پس در سلک بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو!»
از امام صادق علیهالسلام آورده اند که فرمود:
منظور از واژه «النفس» در آیه، جان ارجمند امام حسین علیهالسلام است. (5)
و راستی که در این آیات چه واژهها و ضمیرهای مهرانگیز و شوقآفرینی به کار رفته است که اندیشاننده است.
«وَ لَمْ یَشْقَ بِهِمْ غَیْرُک؛
بی گمان آن کسی که به شقاوت گرفتار گردید و نابود شد و ابلیس وار از مهر خدا رانده شد تو هستی ای یزید!»
و اینها رهاورد جنایت تو در کشتن دوستان خدا و زدن نیزه کینه و ددمنشی به دست تو بر قلب تپنده اسلام راستین حسین علیهالسلام است.
«وَ لَا ابْتِلُیَ بِهِمْ سِوَاک»
بی تردید آن کسی که به وسیله قدرت و فرمانروایی و دیدن حکومت بادآوردهای که معاویه برای او آماده ساخته بود، مورد آزمون قرار گرفت و آنگاه به جای سپاس خدا و رعایت حقوق بشر و دادگری و دادگستری بر آن شد تا هر کسی را که در برابر خودکامگی و بیداد او سر تسلیم فرود نیاورد از سر راه خود بردارد و در نتیجه در آزمون زندگی مردود شد و به دوزخ سقوط نمود، تو هستی ای فرومایه گمنام و کینه توز!
اما آن بزرگ مردانی که به همراه حسین علیهالسلام رفتند و به شرف شهادت نایل آمدند، آناناند که در آزمون دشوار زندگی به پیروزی و سرفرازی پیاپی و درخشان و ماندگار رسیدند، همان سان که پیش از شهادت نیز در اوج درستاندیشی، باور، منش، اخلاق و پیروی کامل از پیشوای راستین روزگار خود بودند و اینک پس از شهادت در درجات برین بهشت یا «فردوس برین» هستند.
اما تو ای یزید! به زودی فرجام کارت، فروترین جای دوزخ خواهد بود. در آنجا در جایگاه و صندوق بزرگی از آتش که از حرارت آن همه طبقات دوزخ شعلهور میگردد و وصف آن کیفر و عذاب و آتش، برای مردم دنیا ممکن نیست، گرفتار کیفر جنایتهای خود خواهی شد.
خدا در مورد دوزخیانی چون او میفرماید:
«یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ وَ یَأْتیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظ؛ (6)
به زحمت جرعه جرعه آن را سرمىکشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد و مرگ از هر جا به سراغ او مىآید ولى با این همه نمىمیرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدى است.»
و نیز می فرماید:
«وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُون؛ (7)
آنها فریاد مىکشند «اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)!» مىگوید: «شما در این جا ماندنى هستید!»
«وَ نَسْأَلُهُ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الْأَجْرَ وَ یُجْزِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ الذُّخْر»
«أکمل الشیء» آن چیز را کامل ساخت و به سامان آورد.
در قرآن نیز می فرماید:
» الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی…؛ (8)
امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.»
«الکمل» کامل و سامان یافته هنگامی که گفته میشود:
«أعطاه حقه کملا» یعنی حق او را به طور کامل و بی کم و کاست به او داد.
«یجزل» عطا میکند.
«الجزل» بخشش فراوان.
«اجزل العطاء» بخشش را کامل ساخت.
«الجزل» بسیاری از هر چیز یا فراوانی هر چیز.
«الثواب» پاداش و بخشش.
و برخی گفتهاند این واژه به معنی پرداخت حقوق و پاداشی است که با احترام و بزرگداشت و قدرشناسی همراه باشد و نه دادن پاداش تنها.
«الذخر» ذخیره نمودن و پس انداز کردن.
منظور بانوی اسلام در این فراز آن است که:
از بارگاه خدا میخواهیم که پاداش ویژه شهیدان پاکباخته و عدالتخواه ما را کامل کند، پاداشی تمام و کمال که درخور قدرشناسی خدای فرزانه برای شهیدان پراخلاص است، برای آنان که در راه خوشنودی خدا همسرانشان را بیوه، کودکانشان را بدون پدر و مادرانشان را داغدار نهادند و رفتند.
آری، خدای بزرگ به چنین شیرمردانی پاداشی فراوان به همراه حقشناسی و احترام عنایت میکند، چرا که گاه انسانها پاداش کسی را میدهند، اما توجه نمیکنند که پرداخت حقوق و پاداش به همراه ادب و احترام باشد، در حالی که پاداش خدا به همراه احترام است و خدا پاداش آنان را به همراه استقبال گرم و مهر و احترام به آنان میدهد و بر آنان ستایش زیبا و نام نیک بر زبان مردم و در تاریخ بر جای مینهد؛ و میبینیم که خدا دعای زینب سلاماللهعلیها را برآورد و نام و یاد حسین علیهالسلام و یاران اصلاحطلب و آزادیخواه او، رنگ جاودانگی و ماندگاری گرفت.
از امام صادق علیهالسلام آورده اند که فرمود:
هیچ انسانی آب نمینوشد و امام حسین علیهالسلام را به یاد نمیآورد و بر کشندگان او لعنت نمیفرستد، جز آنکه خدا برای او یکصد هزار پاداش نیک مینویسد و یکصد هزار گناه را از پروندهاش پاک میسازد و مقام او را یکصد هزار درجه بالا می برد و به او پاداش آزادی یکصد هزار برده داده می شود و روز رستاخیز او را با دلی خنک و شاد بر می انگیزد. (9)
و از امام باقر و صادق علیهماالسلام آوردهاند که:
خدا در برابر شهادت امام حسین علیهالسلام امامت را در فرزندان او و شفا و بهبودی را در تربت او و برآمدن دعا را در کنار آرامگاه او قرار داد، و مقرر فرمود که زائر او در دوران زیارت آن حضرت گرسنه نماند و آن دوران، از عمر او حساب نشود. (10)
و نیز از امام صادق علیهالسلام می فرماید:
آن حضرت به دو تن از دوستان اهل بیت که آهنگ زیارت امام حسین علیهالسلام داشتند، فرمان داد که پس از زیارت آن حضرت به زیارت یاران شهید او بروند و آنان را با این واژه ها مخاطب سازند و این سان زیارت کنند:
» بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِیما …؛
پدر و مادرم به فدایتان که پاکیزه و رستگار شدید و آن سرزمینی که شما در آن به خاک سپرده شدید پاکیزه گشت و شما به پاداش شکوهباری کامیاب گشتید.»
» َ وَ نَسْأَلُهُ حُسْنَ الْخِلَافَةِ وَ جَمِیلَ الْإِنَابَةِ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُود؛
«الخلافة» جانشین شدن کسی به جای دیگری.
«الأنابة» بازگشت به سوی خدا.
قرآن می فرماید:
» ارْجِعی إِلى رَبِّک…؛ (11)
به سوی پروردگارت بازگرد…»
و از خدا میخواهیم که در برابر چهرههای شایستهای که از ما به شهادت رسیدند، جانشینانی شایسته قرار دهد، تا جانشین برخی از آن برگزیدگان پاک منش از مردان خاندان پیامبر شوند و نقش تاریخ ساز آنان را به عهده گیرند و بازماندگانی نیک منش برای آنان باشند و آینده ما را پس از دیدن آن مصیبهای فاجعهبار و فراموشناشدنی آیندهای نیکو و سرشار از آرامش و آسایش سازد.
1) سوره بقره، آیه 105.
2) سوره توبه، 72.
3) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسی، ج2، ص 654.
4) سوره فجر، 30-27.
5) البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج5، ص 657.
6) سوره ابراهیم، آیه 17.
7) سوره زخرف، آیه 77.
8) سوره مائده، آیه 3.
9) کامل الزیارات، ابن قولویه، النص، ص 106.
10) بحارالانوار، مجلسی، ج44، ص221.
11) سوره فجر، آیه 28.