جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شگفت از بلاغت در سخن و تشبیه! (2)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

آن گاه بانوی اسلام از امام حسین علیه‌السلام به عنوان «خورشید آل عبدالمطلب» یاد می‌کند. به راستی شگفت از بلاغت در سخن و تشبیه زیبا! چرا که به گواهی حدیث‌نگاران و تاریخ‌نویسان، امام حسین علیه‌السلام در میان فرزندان عبدالمطلب که همه زیبا و پرشکوه بودند، سیمایی نورافشان‌تر و تابناک‌تر و پرشکوه‌تر داشت، و شخصیت او مایه افتخار و عزت آنان بود.

فرزندان عبدالمطلب گروهی پاک اندیش و پاک منش از قبیله قریش بودند و قریش شریف‌ترین قبیله‌های عرب، بنابراین امام حسین علیه‌السلام پرشکوه ترین انسان در میان شریف‌ترین‌های روزگاران است.

«وَ هَتَفْتَ بِأَشْیَاخِک‏…. «

هنگامی که یزید خودسر و خودکامه می‌گوید:

«لیت أشیاخی ببدر شهدوا…؛

ای کاش نیاکانم بودند و انتقام مرا می‌دیدند…»

در حقیقت بدین وسیله حضور آنان را در آن مجلس شوم آرزو می‌کند تا بیایند و پیروزی موهوم او را تماشا کنند و بنگرند که چگونه به سود آنان از خاندان و فرزندان پیامبر انتقام گرفته است! و این آرزو در حالی است که نیاکان او همان تبه‌کارانی بودند که از مکه برای پیکار با پیامبر به سوی مدینه حرکت کردند. همان کسانی بودند که پیکار با توحیدگران را آغاز کردند، و با بداندیشی و بیدادشان به صورت غده سرطانی در پیکر جامعه ی انسانی درآمدند که جراحی و برداشتن آنها ضرورت یافت تا بیماری در دیگر اعضای پیکر جامعه سرایت نکند و با این وصف یزید از آنان به نیکی یاد می‌کند و انتقام آنان را از خاندان پیامبر می‌گیرد؟

«وَ تَقَرَّبْتَ بِدَمِهِ إِلَى الْکَفَرَةِ مِنْ أَسْلَافِک‏؛

و به ریختن خون پاک امام حسین علیه‌السلام برخاستی تا به گذشتگان واپس‌گرا و حق‌ستیزت تقرب جویی.»

و چنین گویی:

«قَدْ قَتَلْنَا الْقَرْمَ مِنْ سَادَاتِهِمْ

وَ عَدَلْنَاهُ بِبَدْرٍ فَاعْتَدَل‏؛ (1)

ما سالار و بزرگ خاندان آنان را کشتیم؛ و در برابر جنگ «بدر» با آنها برابر شدیم، و کار به اعتدال انجامید.»

«ثُمَّ صَرَخْتَ بِنِدَائِک؛‏

سپس گذشتگانت را صدا می‌زنی.»

از این جمله چنین دریافت می‌گردد که یزید این شعرهای کفرآلود و آکنده از شرک و واپس‌گرایی را با صدای بلند می‌خواند.

«وَ لَعَمْرِی لَقَدْ نَادَیْتَهُمْ لَوْ شَهِدُوک‏؛

هان ای یزید! تو در این آرزو هستی که کاش گذشتگانت در مجلس شوم تو حاضر بودند و می‌دیدند که چگونه انتقام آنان را گرفتی.»

اما این آرزوی تو جامه عمل نخواهد پوشید، چرا که گذشتگانت اینک مردگانی هستند که در آتش دوزخ گرفتار عذاب و کیفر بیداد خود هستند و هرگز ممکن نیست بازگردند و جنایت‌هایی را که بدان‌ها دست یازیدی تماشا کنند و بگویند: دست مریزاد!

«وَ وَشِیکاً تَشْهَدُهُمْ وَ لَنْ یَشْهَدُوک‏»

واژه «وشیک» به معنی سریع و نزدیک آمده و منظور این است که:

و به زودی تو نیز خواهی مرد و حکومت استبدادیت نابود خواهد شد و روزگار بیدادت ادامه نخواهد یافت و تو به جهان بازپسین و به سوی دوزخ خواهی رفت و در آنجا گذشتگانت را در غل و زنجیر و گرفتار عذاب دوزخ خواهی دید.

اما تو و آنان در دوزخ در یک جا نخواهید بود، چرا که تو در بدترین طبقات و فروترین جایگاه آتش خواهی بود، چرا که جنایت‌های دهشت‌ناک تو کیفر سخت‌تری را برای تو رقم می‌زند و تو به هنگام سقوط در آن جایگاه دهشت‌ناک دوزخ، بر سر راه خود آنان را خواهی دید، اما آنان تو را نخواهند دید، چرا که سختی عذاب و کیفر آنان را به گونه‌ای به خود گرفتار ساخته است که از توجه به اطراف خود و جنایت‌کارانی چون تو غافل اند.

از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آورده اند که فرمود:

«کشنده حسین علیه‌السلام در صندوق و جایگاهی از آتش جای خواهد داشت و کیفرش به اندازه کیفر نیمی از مردم دنیا خواهد بود، دست و پای او به زنجیری از آتش کشیده شده و در آتش واژگون می‌گردد تا به قعر دوزخ درآید، از او بوی گندی بر‌می‌خیزد که همه دوزخیان از شدت آن به پروردگارشان پناه می‌برند و او به همراه همه کسانی که او را در کشتن حسین علیه‌السلام یاری و همراهی نمودند در دوزخ ماندگار و چشنده عذاب دردانگیز آن خواهد بود. هرگاه پوست بدنشان بریان گردد، خدا پوست دیگری جایگزین پوست آنان می‌سازد تا عذاب دردانگیز را بچشند. لحظه‌ای از عذاب آنان کاسته نمی‌شود و از نوشابه سوزان دوزخ نوشانده می‌شوند، پس وای بر آنان از عذاب خدا در آتش دوزخ.» (2)

«وَ لَتَوَدُّ یَمِینُکَ کَمَا زَعَمْتَ شَلَّتْ بِکَ عَنْ مِرْفَقِهَا وَ جُذَّت‏»

واژه «شُلَّت» از«الشَّلَل» به معنی از کارافتادن و یا خشک شدن عضوی از اعضای بدن و بازماندن از انجام وظیفه آمده است. چنانکه به هنگام نفرین کسی گفته می‌شود: «شُلَّت یَمینُک» دستت چلاق باد.

واژه «جُذَّت» به معنی بریده باد و یا شکسته باد آمده و منظور بانوی اسلام این است که:

هان ای یزید! تو اینک می‌پنداری که اگر گذشتگانت حاضر بودند، می‌گفتند: دست مریزاد!

اما در روز رستاخیز آن‌گاه که این جنایت تو با کیفری سخت روبه‌رو گردد به زودی آرزو خواهی نمود که ای کاش دستت بریده بود و نمی‌توانستی با چوب بر لب و دندان حسین بزنی.

اینها خبرها و گزارشهایی است از بانوی اسلام از آنچه در ذهن علیل یزید دور می‌زند، تا هنگامی که با پاداش پندار و رفتار جنایتکارانه اش روبه رو گردد و نیز آن گاه که با سخت‌ترین کیفر و بدترین درجات عذاب روبه رو گردی، چنین آرزو خواهی نمود…

» وَ أَحْبَبْتَ أُمَّکَ لَمْ تَحْمِلْکَ وَ إِیَّاکَ لَمْ تَلِدْ أَوْ حِینَ تَصِیرُ إِلَى سَخَطِ اللَّهِ وَ مُخَاصِمُکَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)»

و تو ای یزید! آن گاه که با سخت ترین عذاب که رهاورد جنایت‌های دهشت‌ناک تو می‌باشد روبه‌رو گردی از اعماق قلب آرزو خواهی کرد که ای کاش! مادرت به تو باردار نشده و تو را نزاده بود تا از آغاز پدیده‌ای نباشی و به دنیا بیایی و ای کاش به این گناه سهمگین دست نمی‌زدی که تو را به فروترین جای دوزخ براند و در جایگاهی از آتش جایت دهد که در فروترین طبقات دوزخ است، در آن جایگاهی که جنایت‌کارانی مخصوص در آن جای می‌گیرند، جنایت‌کاران بزرگی که فاجعه‌ها برای بشریت به بار آورده و نسل‌ها و کشورها را به تباهی سوق داده اند، همانان که پایه های خودکامگی و واپس‌گرایی را بنیاد ریخته و راه را برای طغیان‌گران و جنایت‌کاران پس از خویش هموار ساخته‌اند، تا هر جنایت و بیدادی را خواستند با گستاخی و جسارت، به آن دست یازند.

روایات رسیده بیانگر آن است که در سرای بازپسین، تمام دوزخیان به آتشبانان دوزخ که از فرشتگان هستند پناه می‌برند، که دریچه آن صندوق و جایگاه بزرگ آتش را که در فروترین طبقه دوزخ است نگشایند، چرا که درجه حرارت آن از درجه حرارت دیگر بخش‌های دوزخ بسیار فراتر است. (3)

و نیز روایات رسیده در این مورد بیانگر آن است که:

هر گاه از درجه حرارت و آتش دوزخ کاسته شود، فرشتگان آتشبان در آن منبع و جایگاه را برای مدت کوتاهی می‌گشایند و در نتیجه حرارت و قدرت سوزانندگی تمام دوزخ به خاطر اضافه شدن حرارت آن صندوق، سخت افزایش می‌یابد، چرا که آن صندوق سهمگین آتش را می‌توان به دیگی بزرگ تشبیه کرد که برای فراهم آوردن غذا بر اندکی از آتش قرار دارد و به آرامی می‌جوشد و اگر به یکباره درجه حرارت آتش را به بالاترین درجه ممکن بالا بریم، آنچه در دیگ است به گونه‌ای به جوش می‌آید و تحت فشار آتش قرار می‌گیرد که دیگ و محتوای آن به لرزه درمی‌آید.

در روایات رسیده، از این مکان دهشت‌ناک دوزخ به «تابوت» یا مخزن اصلی آتش تعبیر شده و از گرفتاران در آن، به اهل «تابوت».

از امام صادق علیه‌السلام آورده اند که فرمود:

«هنگامی که روز رستاخیز فرا رسد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به همراه امام حسین علیه‌السلام به صحرای محشر می‌آید در حالی که دست مبارکش بر سر حسین است و خون از آن می چکد، آن گاه می فرماید:

پروردگارا، از تجاوزکاران امت من بپرس که چرا فرزندم حسین را این گونه کشتند؟» (4)


1) بحار الأنوار، مجلسی، ج ‏45، ص 167.

2) عیون أخبار الرضا(ع)، صدوق، ج‏2، ص 47. (إِنَّ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ عَلَیْهِ نِصْفُ عَذَابِ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ قَدْ شُدَّتْ یَدَاهُ وَ رِجْلَاهُ بِسَلَاسِلَ مِنْ نَارٍ مُنَکَّسٌ فِی النَّارِ حَتَّى یَقَعَ فِی قَعْرِ جَهَنَّمَ وَ لَهُ رِیحٌ یَتَعَوَّذُ أَهْلُ النَّارِ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ شِدَّةِ نَتْنِهِ وَ هُوَ فِیهَا خَالِدٌ ذَائِقُ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ مَعَ جَمِیعِ مَنْ شَایَعَ عَلَى قَتْلِهِ کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمُ الْجُلُودَ حَتَّى یَذُوقُوا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ سَاعَةً وَ یُسْقَوْنَ مِنْ حَمِیمِ جَهَنَّمَ فَالْوَیْلُ لَهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَى فِی النَّار.).

3) بحارالانوار، مجلسی، ج8 ، ص296.

4) امالی، طوسی، ص 162، بحارالانوار، مجلسی، ج 45، ص313.