جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

برخی پیامدهای این جنایت دهشتناک (2)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

حجم این جنایت وحشتناک، بزرگ‌تر از آن است که تصور گردد، چرا که کشتن امام حسین علیه‌السلام و محروم شدن جامعه از وجود گرانمایه آن حضرت به این مفهوم خواهد بود:

1- هر آزادمنش و آزادی خواه در هر عصر و نسلی در سراسر گیتی هنگامی که رویداد غم‌بار کربلا را مطالعه کند، اگر مسلمان هم نباشد، گرفتار اندوه و ماتم می گردد و باران اشک از دیدگانش فرو می‌بارد و از جنایت‌کارانی که دست به این جنایت زشت و بی‌سابقه زدند، احساس نفرت و انزجار می‌نماید.

2- با این جنایت بزرگ، همه بشریت از هر آیین، مذهب، گروه، طبقه و در هر سن و سال و در هر شهر و روستا و عصر و نسلی از برکات وجود نورافشان امام حسین علیه‌السلام و آثار جاودانه، ماندگار و زندگی ساز آن حضرت برای همیشه محروم شد.

3- این جنایت بزرگ با آن حجم گسترده اش، راه را بر همه کسانی گشود که نفس سرکش و پلیدشان آنان را وسوسه می‌کند تا به هر جنایتی که خواستند دست یازند و هیچ حد و مرزی را در طغیانگری و پایمال ساختن حقوق و کرامت دیگران فروگذار نکنند و دین را ابزار قدرت سازند.

خود امام حسین علیه‌السلام به هنگام رویارویی با سپاه کوفه، در اشاره به این نکته فرمود:

» أَمَا إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدِی عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ فَتَهَابُوا قَتْلَه؛ (1)

هان که شما پس از کشتن من هیچ بنده‌ای از بندگان خدا را نخواهید کشت که کشتن او برایتان دشوار و ترسناک جلوه کند، بلکه پس از کشتن من، ریختن خون دیگران بر شما آسان جلوه خواهد نمود و از کشته‌ها پشته خواهید ساخت.»

«أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَما؛

آیا برای شما شگفت‌آور است که در این رویداد غمبار، آسمان خون ببارد؟»

اسناد و مدارک تاریخی به صراحت بیانگر آن است که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام آسمان، بارانی از خون باراند، (2) این باران سرخ رنگ در رنگ و غلظت همانند خون بود، این رویداد تکوینی در کتاب‌های جدید و دیرین شیعه و اهل سنت آمده است.

این باران سرخ رنگ، در حقیقت اعلامیه‌ای از سوی کران تا کران آفرینش بر نهایت زشتی فاجعه کشتن امام حسین علیه‌السلام و محکوم ساختن این جنایت فجیع و دهشتناک از سوی ناچیزترین ذرات تا بزرگ‌ترین پدیده آسمانی و زمینی است! راستی که درس‌های عبرت‌آموز و عبرت‌انگیز بسیار است، اما عبرت آموختن اندک!

«وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏»

کیفر کوبنده و مرگبار برای کشندگان امام حسین علیه‌السلام تنها به عذاب پیاپی این جهان منحصر نمی‌گردد، بلکه عذاب خدا در روز رستاخیز نیز در انتظار آنان است، چرا که زندگی این جهان به زودی پایان می‌پذیرد و هر انسانی از عرصه آزمون دنیا بیرون می‌رود و از پی آن، جنایت‌کاران در چنگال دادگاه عدل خدا خواهند بود و آنجا و آن روز چه کسی آنان را از دادخواهی پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رهاند؟

«وَ أَنْتُمْ لَا تُنْصَرُون‏»

شما در روز رستاخیز کسی را نخواهید یافت که شما را یاری رساند و از عذاب دردناک نجاتتان دهد. چرا که طرف درگیری، پیشوایی است پاک و پاکیزه از لغزش و گناه که در راه حقیقت و عدالت مظلومانه به شهادت رسیده است، نه فردی عادی، همان بزرگ‌مردی که خدا عرش برین را به نام آو آراسته است که بی گمان حسین چراغ هدایت است و کشتی نجات.

«إِنَّ الْحُسَیْنِ مِصْبَاحُ الْهَدْیِ وَ سَفِینَةُ النَّجَاة» (3)

و روشن است که او با همه قداست و والایی روحی و قلبی وصف‌ناپذیرش هرگز از حقوق خویش کوتاه نخواهد آمد، چرا که آن جنایتکاران تاریخ در فرومایگی و پلشتی و فریب و جنایت، رکورد را شکستند و به شقاوتی بی سابقه دست یافتند.

افزون بر آن، دادخواه این خون‌های ریخته شده و شکوه و عظمت مورد اهانت قرار گرفته، پرشرافت ترین آفریده خدا و عزیزترین انسان بارگاه او محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله است، که او نیز از خون‌خواهی فرزند محبوب خویش و دادخواهی اسارت دختران پاک اندیش و پاک منش خود کوتاه نخواهد آمد.

وکیل این پرونده سنگین، فرشته وحی و سالار آسمانیان است که در جریان رسیدگی به این پرونده یار و پشتیبان پیامبر خواهد بود و نوع جنایت از نظر حجم و پیامدهای فاجعه بارش نیز به گونه‌ای است که نه آمرزش پذیر است و نه درخور بخشایش خدا، چرا که در دادگاه عدل خدا، تنها به حق و عدالت دادرسی می‌گردد و عدالت نیز حکم می‌کند که حق هر صاحب حقی به او ارزانی گردد.

افزون بر آنچه در این مورد آمده است، بی‌گمان از جمله آثار این جنایت فجیع این است که انجام رسان این جنایت را از توفیق توبه و بازگشت به سوی خدا و جبران و اصلاح بازمی‌دارد، همان سان که امام سجاد علیه‌السلام به این حقیقت تصریح فرمود.

از سوی دیگر نباید از یاد برد، که فرماندهان اصلی سپاه کوفه همان کسانی بودند که به امام حسین علیه‌السلام نامه دعوت نوشتند، تا به کوفه و به سوی آنان بیاید و به او وعده یاری و همراهی دادند و تأکید کردند که اگر کار به پیکار و نثار جان و مال هم برسد، ایستاده‌اند و آن گاه نام و نشان خویش را با صراحت پای نامه‌ها نهادند و امضا کردند.

کار دعوت و اصرار آنان به آمدن امام حسین علیه‌السلام به جایی رسید که برخی از آنان به خود جرأت دادند تا به پیشوای آزادی این سان بنویسند: «اگر به سوی ما نیایی و دعوت و دادخواهی ما را بی پاسخ گذاری به زودی در روز رستاخیز در پیشگاه جد گرانقدرت پیامبر شکایت خواهیم برد.»

پس آنان امام حسین علیه‌السلام را نیک می‌شناختند و کسی که می شناسد بسان کسی نیست که نمی‌شناسد، و روایات شده که:

» فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَغْفِرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعِینَ ذَنْبًا قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْباً وَاحِدا؛ (4)

خدا پیش از آنکه برای دانا، کیفر گناهی را بیامرزد، هفتاد گناه را بر نادان می‌آمرزد.»

«فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهْل‏؛

و اینک بر مهلتی که به شما داده شده است، دل خوش مدارید و بر این زندگی خفت بار چند روزه شادمان مباشید، چرا که کیفر دردناک خدای دادگر در راه است…»

واژه «المهل» جمع «مهلة» به معنی شتاب نکردن و مهلت دادن آمده و منظور این است که هرگز مهلت و تأخیر انتقام، سبب سبک‌بالی و ادامه نشاط و شادمانی شما نخواهد شد، بلکه احساس مستی پیروزی و قدرت گریبانتان را خواهد گرفت، همان احساس پیروزی و قدرتی که پس از اندک زمانی عذاب دردناک از پی آن خواهد بود، چرا که این نه پیروزی راستین که سرابی است زودگذر که خردمندان آن را پیروزی به حساب نمی آورند و می‌دانند که در شادمانی و لذتی که از پی آن آتش باشد، هیچ خیر و خوبی وجود ندارد.

افزون بر آن، باید به یاد داشت که مهلت دادن خدا از روی حکمت است و هرگز دلیل بر سستی و بیهوده‌کاری آفرینش نیست، چرا که خدا گاه مهلت می دهد، اما رها نمی‌کند. بر این باور نباید مهلت خدا برای گناهکار این تصور را پدید آورد که راز تأخیر در کیفر آن است که آن جنایت مورد چشم‌پوشی و تغافل قرار گرفته و به زودی مشمول گذر زمان خواهد شد، چرا که پدیده‌ای روی داد و تمام شد و پیامدهایی هم در پی نخواهد داشت، هرگز چنین پنداری درست نیست، چرا که خدای فرزانه این جهان را میدان آزمون همه مردم قرار داده و مقرر داشته که هر کسی با فرمانهای خدا مخالفت ورزد تاوان آن را دیر یا زود در این جهان یا جهان دیگر باید بدهد، بنابراین عدم شتاب در کیفر جنایتکاران و گناهکاران به این معنا نیست که کارها از قلمرو قدرت خدای پیروزمند و بلندمرتبه و توانا بیرون رفته است، بلکه او نگهبان و تدبیرگر کران تا کران هستی است، اما گاهی ذات بی همتای او کیفر کارها را بر اساس حکمت و اسراری که خود می‌داند به تأخیر می‌اندازد و در کیفر گناهکاران شتاب نمی‌ورزد، با این وصف در کمین آنان است و همان سان که یک رزمنده آگاه و توانا در پشت سنگر، کمین می‌کند و میدان پیکار را زیر نظر می‌گیرد و برای یورش به قلب تجاوز و گشودن آتش به سوی آن، لحظه‌شماری می‌کند، عذاب خدا نیز بر گناهکاران و ظالمان به هنگامه مناسب و مقرر و هماهنگ با دیگر اسرار و حکمت‌های آفرینش فرود می‌آید.

خدا در این مورد می‌فرماید:

«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصار، مُهْطِعِینَ مُقْنِعِى رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیهِْمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْدَتهُمْ هَوَاء؛ (5)

گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مى‏دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشم‌ها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مى‏ایستد، گردن‌ها را کشیده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتّى پلک چشم‌هایشان از حرکت بازمى‏ماند، زیرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!) و (در این حال) دلهایشان (فرومى‏ریزد و از اندیشه و امید،) خالى مى‏گردد.»

و امیر مؤمنان علی علیه‌السلام هشدار می‌دهد که:

«وَ لَئِنْ أَمْهَلَ اللَّهُ الظَّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِیقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِه‏؛ (6)

اگر خدا به ستمکار و بیدادگر چند روزی مهلت داد، هرگز از بازخواست و کیفر او نرسته است و خدا بر سر راه، در کمینگاه بیدادپیشگان است و به سان استخوان گلوگیری گلوی آنان را سخت می‌فشارد.»

» فَإِنَّهُ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَار؛

چرا که کیفر دردناک خدای دادگر در راه است و پیشی گرفتن شما، خدا را شتابزده نمی‌سازد.»

واژه «یحفزه» از ریشه «الحفز» به معنی شتاب گرفتن در کار و گرفتن با قدرت آمده است.

و واژه «البدار» به مفهوم شتاب گرفتن به انجام کار است.

با این بیان بانوی اسلام می‌فرماید:

«هان ای مردم کوفه! بدانید که سبب فرود نیامدن عذاب خدا بر شما با سرعت و شدت، نه به خاطر اهمال و سستی است، چرا که عامل شتاب، هرگز خدا را به سوی فرود عذاب برنمی انگیزد، بلکه حکمت او برای مقررات هستی، اصول و قواعدی دارد که از آن جمله، گزینش هنگامه مقرر و مناسب برای فرود عذاب و نوع کیفر است.»

افزون بر این، در روایتی آمده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از پروردگارش خواست تا در عذاب امت او گرچه بیدادپیشه باشند در این جهان شتاب نورزد و خدا نیز تقاضای او را پذیرفت و فرود نیامدن عذاب و کیفر غیبی در این جهان بر جامعه او را از قوانین آفرینش قرار داد. این کار حکیمانه تنها به خاطر گرامی‌داشت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است و این گرامیداشت، تنها ویژه اوست و جز او نه جامعه‌ای از جامعه‌های پیشین این گونه مورد تکریم بود و نه هیچ پیامبری از پیامبران آنها.

با این بیان مفهوم سخن زینب سلام‌الله‌علیها این است که خدا چنین مقرر داشته که به گناه‌کاران، فرصت توبه و جبران و اصلاح تباهی‌ها را بدهد و بر اساس اسرار و حکمت‌هایی، هیچ عاملی ذات بی‌همتای او را به شتاب در کیفر گناهکاران برنمی‌انگیزد.

افزون بر این، خدا نیز از فرار جنایت‌کاران از قلمرو قدرت و چنگال عدالت خود نمی‌ترسد تا در کیفر آنان شتاب ورزد، چنانکه در دعای کمیل می‌خوانیم که:

«وَ لَا یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِک‏؛

و از قلمرو قدرت تو گریختن نشاید.»

«وَ لَا یُخَافُ فَوْتُ الثَّارِ وَ إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمِرْصادِ؛

و او از گریختن شما از کیفر و انتقام و از قلمرو قدرتش نمی‌هراسد، چرا که او در کمینگاه بیدادپیشگان است و عملکردها را می‌بیند و پاداش و کیفر هر کسی را عادلانه خواهد داد.»

و به زودی امام مهدی(عج) خواهد آمد و از ادامه دهندگان راه استبدادی و انحصاری کشندگان سیاه‌روی امام حسین علیه‌السلام در این جهان، داد خواهد ستاند و در سرای بازپسین نیز نخستین گروهی که فرمان رفتن به سوی آتش دوزخ را دریافت می‌دارند، همان کشندگان جنایتکار و ددمنش امام حسین علیه‌السلام خواهند بود.

واژه «مرصاد» به مفهوم کمین‌گاه و سنگر و جایی است که انسان در آن از برابر دیدگان دشمن نهان می‌گردد و به انتظار لحظه مناسب برای دفاع و یورش به او لحظه‌شماری می‌کند.


1) بحار الأنوار، ج‏45، ص 52.

2) نهج الحق و کشف الصدق، حلی، ترجمه کهنسال، ص 267.

3) مثیر الأحزان، حلی، ص 4.

4) مستدرک الوسائل، الخاتمة ج ‏5، ص 247.

5) سوره ابراهیم، آیه 43-42.

6) شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج‏7، ص 70.