بانوی اسلام در اشاره به خشکیدن چشمه عزت نفس و آزادگی در جامعه و مردم آن روز کوفه به خاطر استبداد و فرومایگی و خشونت حاکمان فرمود:
«وَ غَمْزُ الْأَعْدَاء»
واژه «الغمز» به مفهوم اشاره نمودن به پلک و ابرو آمده است.
شاید زینب سلاماللهعلیها بدین وسیله میخواهد بگوید:
شما ای مردم کوفه، به گونهای رفتار کردید که دشمنان آزادی و معنویت و حقوق مردم، به سان «عبید» و اطرافیانش به شما طمع بستند و با چشم و ابرو به شما اشاره کردند و با نهایت تحقیر و ذلت سازی و نفی کرامت از شما رفتار نمودند و بی آنکه احترام و بهایی برای شما به رسمیت بشناسند و با شما برخورد کنند، شما را بردگان و خدمتگزاران خود و پلهایی برای رسیدن به اهداف ابلیسیشان بخواهند. این سخن بانوی اسلام اشارهای به فقدان کامل عزت نفس و آزادگی در میان مردم کوفه است، چرا که آنان خویشتن را به سان ابزاری ذلتپذیر به دست فرومایگانی قرار میدهند که کرامت و شرافتی را که خدا به انسان ارزانی داشته است از یاد بردهاند.
در ادامه سخن، بانوی اسلام برای ترسیم حقیقت شخصیت استبدادگرایان در کوفه و کنار زدن پرده از یک واقعیت تلخ و نشان دادن ظاهر و باطن دوگانه و روشن ساختن این نکته که آنان با زبان چیزی میگویند که با دل و اندیشه و خواسته قلبیشان مخالف است، آنان را به گیاهانی که در زمینی شوره زار و غیر قابل کشت میروید، تشبیه میسازد و میفرماید:
«أَوْ کَمَرْعًى عَلَى دِمْنَة»
واژه «مرعی» به معنی چراگاه، مرغزار، چریدن و نیز مراقبت و مواظبت آمده است و «دمنة» به «مزبله» و مکانی گفته میشود که کود حیوانات بر روی هم انباشته شده و با خاک آن آمیخته میشود و پس از ترکیب آنها با هم از دل آن، گیاهی میروید که سبز و زیبا و خوشرنگ به نظر میرسد، اما ریشهاش در دل انواع و اقسام کثافات است و از بوی خوش و خاصیت سازنده و دوام و پایداری بیبهره است و در نتیجه منظور از این جمله آن است که شما مردم کوفه به گیاه و سبزهای میمانید که در دل لجنزارها میروید و از کود حیوانات تغذیه میکند و انتظار بوی خوش و خاصیت سازنده و پایداری و وفا از آن بیهوده است.
آری، مردم کوفه ظاهری زیبا و آراسته و تمدنی ریشهدار داشتند، اما به دلایلی بسیار، از جمله حاکمیت سیاه استبداد و خشونت و بهرهبرداری ابزاری از مذهب، باطنی زشت برای خود ساخته بودند و از فضیلتها و ارزشهای والایی چون وفاداری و عدالتخواهی و آزادمنشی، پروا و برتری دادن دین راستین خدا بر همه چیز در هنگام تردید، تهی شده بودند.
اما بار دیگر یادآوری میگردد که جو غالب و حاکم بر کوفه به خاطر همکاری گروههایی از استبدادگرایان و اشرار آن با تبهکاران حاکم چنین بود و ترکیب این دو گروه، این سیمای زشت و بدنامی پایدار را بر آن شهر و مردم آن پدید آورد وگرنه در همان روزگار در شهر کوفه انبوهی از ایمانداران، نیکان، پاکمنشان و اصلاحطلبان روزگار میزیستند که به حقیقت، عدالت، آزادی و حقوق بشر و رعایت مقررات خدا و دوستی با خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و یاری آنان میاندیشیدند.
در ادامه سخن، دختر اندیشمند امام علی علیهالسلام مثال و نمونهای دیگر برای نشان دادن دورویی مردم کوفه و ظاهر و باطن متناقض آنان آورد و فرمود:
«أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَة»
واژه «اللحد» به مفهوم گور آمده است و «ملحودة» به پیکری که در گور نهاده شده گفته میشود.
هنگامی که مردهای بیگانه از دین و آیین و منش درست انسانی را بر گور نهند، آنگاه سنگ نشانی از طلا و نقره بر آن قرار دهند و ظاهر قبر را با زر و زیور بیارایند، در آن صورت، ظاهر گور زیبا جلوه میکند، در حالی که درون آن مرداری است، گندیده و فروپاشیده.
مردم کوفه نیز بر اثر حکومت فریب و خشونت به نام مذهب و خدا و با پرچم خلافت ولایت، با تحول نامطلوب اخلاقی و انسانی چنین شده بودند. آنان با اینکه به ظاهر و از نظر تاریخی دارای تمدن و فرهنگ و آیین مترقی بودند، اما به خاطر گردآمدن ارزشهای منفی اخلاقی بسان عهدشکنی، فریبکاری، خیانت، تملق، ذلتپذیری و ستایش زور و زر و … در گستره جان و منش و رفتار فردی و اجتماعی و سیاست و مدیریتشان، در باطن و در اندیشه و منش، بسان همان مردار عفونتزده درون گور شده و پروندهای سیاه و سابقهای بد و رسوا برایشان پدید آمده بود.
در برخی از نسخه ها «کجصة علی ملحودة» آمده است.
واژه «جصة» به معنی گچ است پودر و خاکی پخته و سپید رنگ که با آب مخلوط شده و به وسیله آن آجرها را به هم پیوند داده و دیوارها را سپید میکنند.
با این بیان منظور بانوی اسلام این است که شما مردم کوفه به گوری میمانید که ظاهر آن با گچ سفید، زیباسازی و آراسته شده است و به ظاهر زیبا جلوه میکند، اما درون آن پیکر مرد یا زنی است پلید و بدمنش که گندیده، فروپاشیده است، آیا چنین گچ کاری و ظاهرآرایی سودبخش خواهد بود؟