– ایراد آن نطق در کوفه ثابت میکند آن همه مصائب و سختیها نتوانست روحیه آن زن را متزلزل کند. در صورتی که این خطر وجود داشت که در حال سخنرانی او را به قتل برسانند.
– کسانی که در مجلس یزید بودند، به دقت سخنان زینب را شنیدند و از شجاعت وی متحیر بودند چرا که تا آن روز کسی جرأت نکرده بود، آن طور صریح و بیپرده، ظلم و فسق دستگاه خلافت را در حضور عدهای مستمع به او بگوید، در جمعی که تمام رجال حکومت حضور داشتند و به روایتی یک سفیر بیگانه حاضر بود و تمام حاضران مجلس یقین داشتند که زینب با جان خود بازی میکند.
از زمان ایراد نطق زینب سلاماللهعلیها قرنها میگذرد و هنوز مورخین اسلامی در حیرتاند که چگونه یزید نطق او را قطع نکرد و فرمان قتلش را صادر ننمود، مورخین شیعه بدون استثنا سکوت و تحمل یزید را ناشی از حمایت خداوند از زینب سلاماللهعلیها میدانند، در نطق زینب (گذشته از فصاحت و بلاغت) دو ویژگی وجود داشت: یکی مناعت و دیگری مظلومیت.
وقتی آدمی از روی مناعت صحبت میکند،جنبه مظلومیت وی پنهان میماند و وقتی که از روی مظلومیت حرف میزند، دارای لحن مناعت نیست، اما زینب سلاماللهعلیها طوری صحبت کرد که حضار از جمله خود خلیفه اموی، مظلومیت و مناعت او را احساس کردند و این کمال تسلط در سخنوری است، که ناطق بتواند دو چیز متضاد را در کلام خود داشته باشد طوری که هر دو در شنونده مؤثر واقع شود.
زینب سلاماللهعلیها از روی فطرت و ذات با فصاحت صحبت کرد و از لحظهای که خطابه طولانی خود را آغاز کرد، حتی یک بار هم دچار تردید نشد و مکث نکرد و کلام خود را جز در مواردی که نام خدا را میبُرد و از برادرش و سایر کشتگان کربلا یاد میکرد یا آنکه یزید را طرف خطاب قرار میداد، تکرار ننمود، بدون مکث و تکیه کلام، فی البداهه سخن گفت. سلیس بودن کلام او نشان داد که او یک ناطق توانا است، مخصوصاً این که تا آن موقع در دمشق دیده نشده بود که یک زن نطق کند.