ایمان به خدا آثار و لوازمى دارد و مسؤولیتها و تعهداتى به دنبال مىآورد که هر کس نمىتواند به آنها جامه عمل بپوشاند و به آثار و لوازم آن عمل نماید؛ از آن جمله مبارزه و جهاد، در راه پیشبرد این هدف مقدس، پیکار با بىدینان، فداکارى و گذشتن از مال و جان در این راه است.
حقیقتی که خداى جهانیان در ضمن چند آیه بیان میفرماید:
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا؛ (1)
و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقىاند.»
و در جاى دیگر آمده:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون؛ (2)
مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند آنها راستگویاناند.»
و به همین دلیل است که خداى تعالى مجاهدان را بر دیگران به مراتبى فضیلت و برترى داده و میفرماید:
«الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَائزُون؛ (3)
آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند.»
و در جایی دیگر میفرماید:
«وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً؛ (4)
خداوند مجاهدان را بر خانهنشینان به پاداشى بزرگ فزونى بخشیده… «
منظور از جهاد همان جهد و کوشش و پیکار در راه خدا و فداکارى و گذشت در این راه است و این کار از هر کسى به نحوى ساخته و تحت شرایط خاصى شایسته است، به همین جهت است که جهاد با شمشیر در میدان جنگ از زنها برداشته شده و بر آنها واجب نیست.
اما اگر از راههاى دیگرى که با ساختمان وجودى و عفت و شخصیت آنان سازگار باشد بتوانند خدمتى در این راه انجام دهند، یکى از نشانههاى ایمان و کمال آنهاست، از این رو در شرح زندگانى سیده زنان جهانیان حضرت زینب سلاماللهعلیها آمده که آن بانوى بزرگوار در راه مبارزه با بىدینان و بدعتگزاران از تمام فرصتهایى که پیش آمد، استفاده کرد و تا جایى که مقدور بود، از طریق سخنرانى، تذکر و گفتگوى با صحابه خطرهایى را که به دنبال انحراف در رهبرى و نافرمانى و سرپیچى از دستور پیغمبر، مسلمانان را تهدید مىنمود، گوشزد فرمود.
حتی هر جا دید از این راه، نتیجه مطلوب عایدش نمىشود، از طریق گریه و ناله، نارضایتى خود را از نظام حاکم و انحرافاتى که پیش آمده بود، اظهار داشت.
زینب کبرى سلاماللهعلیها نیز همانند مادرش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وقتى دین خدا را در خطر دید، در کمال شهامت و فداکارى از خانه و کاشانه و شوهر و زندگى دست کشید و نه تنها خود بلکه با فرزندانش در قربانگاه نینوا حاضر شد و در همه جا، یارى مهربان و دلسوز براى رهبر عالى قدر این نهضت مقدس یعنى حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام بود.
در عصر عاشورا که حجت الهى به شهادت رسید، سهم عمدهای از این مبارزه مقدس بر سهم قبلى افزوده شد و بار تازهاى از این مسؤولیت سنگین به دوش این بانوى شجاع نهاده شد، او نیز در پی انجام این رسالت، با کمال شهامت، بزرگوارى، گذشت و فداکارى، همچون کوهى پولادین و سدى آهنین در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضد دین و انسانیت قیام کرد و از جان فرزند برومند امام علیهالسلام و حجتالله زمان یعنى حضرت سجاد سلاماللهعلیها دفاع و بارها او را از مرگ حفظ کرد و در سختترین شرایط و پرخفقانترین محیطها در برابر جنایتکاران و ستمگران بىدین، بدون هیچ واهمهای، از دین و آیین خود و مسلمانان دفاع کرد.
او که هر کلمه از سخنان پرمعنا و روحبخشاش و نیز هر جمله از نطقها و سخنرانیهایش، همچون تیری کارى و شهاب سوزانى بود که بر قلب دشمنان مىنشست.
آری او در کمال سرفرازى این مسؤولیت را به انجام رساند و بارى را که مردان بزرگ نمىتوانستند به صورت دستهجمعى به منزل برسانند، این بانوى بزرگوار به تنهایى به منزل رساند. (5)
چنان که شاعر در وصف شجاعت او میفرماید:
«سر حلقه آن زنان که بودند اسیر
بود آن علویه اشجع از شیر دلیر
اندیشه به دل نداشت زان کوه سپاه
زیرا که به چشم او جهان بود حقیر» (فؤاد کرمانى)
1) سوره انفال، آیه 74.
2) سوره حجرات، آیه 15.
3) سوره توبه، آیه 20.
4) سوره نساء، آیه 95.
5) زندگانى حضرت فاطمه و دختران آن حضرت، سیدهاشم رسولى محلاتى، ص272.