عفت و پاکدامنی، برازندهترین زینت زنان و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب سلاماللهعلیها درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت و در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارش، فاطمه سلاماللهعلیها بینظیر بود.
پس از شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، دخترش زینب سلاماللهعلیها این رسالت را به حکم شرع و وظیفه بر عهده گرفت و از همه جهات به ویژه در جنبه ستر و عفاف نائبة الزهراء بود. این بانوان در اسلام، الگوى عفاف و حجابند و افتخارشان این بوده که پاسدار این گوهر ارزشمند باشند.
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و میگوید:
«وَرَثَةِ زَیْنَبُ مِنْ أُمِّهَا
کل الَّذِی جَرْیِ عَلَیْهَا وَ صَارَ
زَادَتْ ابْنَةُ عَلِیٍّ أُمِّهَا
تَهْدِی مَنْ دَارِهَا إِلَی شَرِّ دَارٍ
تَسْتُرُ بالیمنی وُجُوهًا فَإِنْ
أَعْوَزَهَا السِّتْرِ تَمُدُّ الْیَسَارِ؛
زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد
منتهی دختر سهم اضافهای برداشت
که از خانهاش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت).
صورت را در اسارت با دست راست میپوشاند و اگر پوشش او را نیازمند میکرد، از دست چپ هم بهره می برد.»
او عفت خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت، در دوران اسارت و در مسیر حرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای فشرد. تا جایی که نوشتهاند:
پس از شهادت اباعبداللَّه علیهالسلام و غارت خیمهها از سوى کوفیان، وقتى گذر عمرسعد نزد زنان و دختران امام افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده است، به آنان بازگردانند، تا به وسیله آنها خود را بپوشانند. (1)
در سفر اسارت، نیز دشمن دین به حریم رسالت و عترت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بىحرمتى کرد و اسیران را با پوششى نامناسب شهر به شهر گرداند و آن چهرههاى معصوم را در برابر دیدگان ناپاک کوفیان قرار داد،
و زینب سلاماللهعلیها در مجلس ابن زیاد در مقابل دیدگان ناپاک با آستین صورت را پوشاند.
«دخلت زینب علی ابن زیاد و هی تستر وجهها بکمّها (لانّ قناعها قد اخذ منها)؛ (2)
او صورت خود را با آستینش میپوشاند؛ چون روسریش از او گرفته شده بود.»
سپس به ابن زیاد فرمود:
«أمِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُن؛ (3)
ای پسر آزاد شدگان، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را بدری و صورتهای آنان را آشکار سازی.»
این نشان مى دهد که حفظ حجاب بانوان تا چه حدّ در نظر آن اسوه عفاف، مهمّ بوده است.
و یا در کوفه، پس از آن خطبه زیبا که اوضاع شهر بحرانى شد، ابن زیاد از ترس شورش مردم، فرمان داد اسراى اهل بیت علیهمالسلام را در خانه اى کنار مسجد حبس کنند و برایشان مأمور بگمارند.
زینب کبرى سلاماللهعلیها فرمود:
«کسى حق ندارد وارد این خانه شود، مگر کنیز یا امّ ولد» (4)
که این هم براى حفظ حریم عفت و حرمت اهل بیت امام حسین علیهمالسلام از چشم هاى نامحرم بود.
این مسأله در مورد مادرش نیز صادق بوده است. فاطمه سلاماللهعلیها دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله معصوم بود و در تمام دوران حیات پیامبر صلیاللهعلیهوآله ما شاهد حضور او در یک مجمع مردان و زنان، به عنوان کسی که سخنی ایراد کرده و یا خطبهای داشته باشد نبودهایم، اما پس از وفات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که پای احقاق حق به میان آمد و حق او را غصب کردند، او را کتک زدند، و امر را بر مردم مشتبه کردند فاطمه سلاماللهعلیها در مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله، آن هم تحت شرایط و ضوابطی به سخنرانی پرداخت و حتی نقل شده است که بین او و مردم پردهای افکنده شده بود. (5)
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف، در دوران اسارت باز هم مىکوشید به هر وسیلهاى، حریم حجاب را حفظ کند و نه تنها در حالت عادی بلکه در بحرانیترین لحظات زندگی خود، به حجاب و عفاف اهتمام کامل داشت.
1) منتهی الامال، ج1، ص734.
2) موسوعة الإمام الحسین علیهالسلام، ج10، ص 938.
3) لهوف، ترجمه فهرى، ص 182.
4) منتهی الامال، ج1، ص763.
5) احتجاج، طبرسی، ج1، ص 98. (فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَة).