جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عزت در سیره حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

زمان مطالعه: 3 دقیقه

یکی از زیبایی‌های دین مبین اسلام این است که پس از بیان نمونه‌های کامل اخلاقی، اسوه هایی از زنان و مردان برای هر قشر و متناسب با شرایط زمانی و مکانی ارائه نموده است. اسوه هایی که همان شاخص های دینی هستند تا در پیچ و خم زندگی انسانی، نمادی از زندگی دینی باشند.

از همه زیباتر وجود اسوه هایی عالی از بین زنان برای همه مردان و زنان و از بین مردان برای همه مردان و زنان است و یکی از این شاخص ها و الگوها زینب سلام‌الله‌علیها است، کسی که کامل ترین مدل را برای این منظور به عالمیان ارائه می دهد.

زینب کبری سلام‌الله‌علیها صاحب ودایع بی‌شماری بود، ذخایر عظیمی که از ناحیه امام عصرش به او سپرده شد، ذخایری که تا آخرین مرحله رسالت خود، در حفظ آنها کوشید و گاهی برای حفاظت از آن، جانش را سپر کرد.

یکی از این ودایع، عزت خاندان رسالت بود. سیر در تاریخ به خوبی نشان می‌دهد که یکی از نگرانی‌های سیدالشهداء علیه‌السلام وضعیت اهل بیت و کیفیت مواجهه آنها با مصائب بود. از این رو، خواهرش زینب سلام‌الله‌علیها را به حضور طلبید و در نزد وی همه زنان و دختران را به حفظ عزت و مرتبه ایمانشان سفارش نمود.

«برای بلا آماده شوید و هرگز کلامی که از شأن شما بکاهد بر زبان جاری نسازید.» (1)

حسین علیه‌السلام، زینب سلام‌الله‌علیها را حافظ این عزت، قرار داد، زنی که به عزتی آسمانی شهره شد، بانویی که گویی خدا خواست با حضور عزتمندانه‌اش در عاشورا و کاروان اسرا و گداختنش به داغ‌های مکرر، به زنان زمینی بفهماند که زینب و زن اگر عزیز است، به دلیل توانمندی، مدیریت و تدبیر است و نه به خاطر جمال و زینت دنیایش، هر چند زینب سلام‌الله‌علیها بدون‌زینت‌های دنیایی، نیز زینت پدر، حامی امام زمان و مدیر و صحنه‌گردان عاشورا شد و تجلی این معنا را در صحنه‌های پرشور سفر تاریخی‌اش، نمایان ساخت.

روزی که ابن زیاد به او گفت:

«حمد خدای را که شما را رسوا کرد و کشت و دروغ‌سازی‌های شما را کشف کرد و…» (2)

زینب سلام‌الله‌علیها نیز فرمود:

«حمد خدا را که ما را گرامی داشت به پیغمبر برگزیده‌اش محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و ما را از پلیدی‌ها پاکیزه گردانید، فقط فاسق رسوا می‌شود و فاجر دروغ می‌گوید و بحمدلله ما از آن نیستیم.» (2)

زینب سلام‌الله‌علیها با این سخنان دشمن را درهم شکست و غرور و عزت نفس خود را ثابت کرد. زیرا ابن زیاد گمان کرد این زن داغدیده در برابر او تسلیم خواهد شد ولی قضیه عکس شد چرا که زینب سلام‌الله‌علیها در برابر او چون کوهی مقاوم ایستاد. او نمونه‌های این مواضع را در حضور یزید هم داشت.

باید دانست جریانات و وقایع بین راه، از کوفه تا شام به تنهایی کافی بود که فردی را از حال تعادل خارج سازند و حتی هوش و حواس را از آدمی سلب کند ولی زینب سلام‌الله‌علیها اگر چه در این جریان صدمه و آسیب بسیاری دید ولی توانست عزت نفس خود را حفظ کند.

زینب سلام‌الله‌علیها راهی را در زندگی خود برگزید، که در آن هدف، حفظ شرف اسلام و اعتلای کلمة الله بود. او بنای کار خود را بر این گذاشت که در راه خدا و هدف خداییش ذلت‌ها را نپذیرد، چون شأن مبارزات الهی از قبول ذلت به دور است.

زینب سلام‌الله‌علیها از روز پس از شهادت برادر و یارانش، سخنان و افشاگری‌های خود را آغاز کرد و به بحث و مُحاجه پرداخت. سخنرانی در شهر کوفه، بحث و گفتگو در مجلس ابن زیاد، سخنان در مسیر اسارت، در مجلس یزید، در اربعین، در مدینه و…

در تمام این بحث‌ها، جمله‌ای پیدا نمی‌شود که در آن از گرسنگی و تشنگی خود، از سرما و گرمای هوا، حرف زده باشد، او همه جا بحث از شهید و شهادت دارد. او در هر شرایطی هدف، سرافرازی دین و اسلام و قرآن و رسالت عظیم برادرش حسین علیه‌السلام را در سخنانش مدنظر داشت و هرگز حاضر نشد از سخنانی که بوی عجز و ذلت می‌دهد کلمه ای بر زبان جاری سازد. او درس آموخته کلاس مادرش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بود، او نیز با آن همه رنج و مصیبتی که از دشمن دید، در زمان ایراد خطبه فدکیه، مطلقاً سخنی از خودش به میان نیاورد.


1) منتهی الامال، ج1، ص 720.

2) منتهی الامال، ج1، ص 761.