از جمله مقامات عالیه و درجات سامیه، مقام ابتلای به بلیات است، که این مقام خواص درگاه اله است. چنان چه فرمود: «البلاء للولاء» هر قدر بلیات و صدمات بیش تر، تقرب زیادتر. چه خوش در این مقام سروده:
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
و اخبار صریحه شاهد بر مدعا و آثار داله بر مطلب بسیار است. می توان گفت به حد تواتر رسیده. از آن جمله روایت شده از حضرت صادق علیه السلام قال:
»قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ان عظیم البلاء یکافأ به عظیم الجزاء، فاذا احب الله عبدا ابتلاه بعظیم البلاء؛ فمن رضی فله عند الله الرضا، و من سخط فله عندالله السخط» (1)
و فی حدیث آخر قال:
»اذا احب الله قوما او احب عبدا صب علیه البلاء صبا فلا یخرج من غم الاوقع فی غم» (2)
فقال صلی الله علیه و اله و سلم:
»ان لأهل البلاء فی الدنیا درجات فی الآخرة ما لا تنال بالأعمال حتی ان الرجل لیمنی ان جسده فی الدنیا کان یقرض بالمقاریض، مما یری من حسن ثواب الله لأهل البلاء«.
قطع نظر از اخبار و آثار، چون سوانح عمریه خاصان خدا و اهل دنیا را ملاحظه نموده، می بینیم که مقربین درگاه احدیت تمام آنات عمر خود را به مشقت و سختی گذرانده و اهل دنیا غالب عمر خود را به تعیش و تلذذ و گوارایی صرف نموده [اند]. این مطلب بر ما واضح می شود که بلیات، سبب ارتفاع درجات و بلوغ به اقصی المقامات است. چرا که معامله خلاق عالم با بندگان خود، نظیر موالی عرفیه با عبید خود است.
چنان چه موالی هر چیز خوبی را برای خواص خود می خواهند، خلاق عالم نیز هر نعمت خوب را برای خواص خود می خواهد و حکمت آن واضح است. خلاق عالم- من کمال عدله- به ملاحظه ی مصلحت نوعیه، محنتی و شدتی آفرید و کذلک عافیت و هنائی خلق فرمود و هر یک از بندگان خود را از این دو شربت گوارا و ناگوار سهمی و نصیبی مقرر داشته؛ پس هر کس در این عالم شربت ناگوار بلیات چشیده، در آن عالم از چشمه ی نعیم ابدی سیراب گردد. و هر کس در این عالم، نصیب خود را از لذایذ دنیویة و زخارف بی ثبات اخذ نمود، در آن عالم از التذاذ به لذایذ باقیه محروم ماند. چنان چه مبین این مطلب است حدیث شریف:
»الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر» (3)
و در جای دیگر می فرماید:
»الدنیا حرام علی اهل الآخرة و الآخرة حرام علی اهل الدنیا«.
پس از روی همین میزان مقام هر یک از انبیا و اوصیا و خاصان درگاه احدیت را می توان فهمید. هر یک از آن ها [که] ابتلایش بیش تر [است]، مقاماتش رفیع تر،
و ما چون در احوالات حضرت صدیقه صغری، تأمل نموده که چه مصایب و نوایب و بلیات و صدمات بر او وارد و کوه های بزرگ تحمل یکی از چنین بلیات نتواند نمود، چه رسد به یک زن ضعیف (4)، دو مطلب بر ما واضح می شود:
اول: کمال ثبات و استحکام مقام توحیدی و تقرب او به درگاه حضرت احدیت، به دلیل ورود این همه مصایب.
دوم: رفعت درجه و عظمت رتبه و عدم قدرت بر احصای مقامات و درجات آن مظلومه که نتیجه ی تحملش بر مصایب وارده بر او چه مصایبی که از مصایب اغلب انبیا زیادتر و سخت تر بوده، با این که عادتا زن ها هر قدر قوی القلب باشند، طاقت اندکی از بسیار و یکی از هزار این مصایب را ندارند!
پس، از روی همین قاعده و ملاک، آن مکرکه را اگر بالاتر از بعض انبیا بدانیم، غالی نیستیم.
اشاره: در صورتی که علمای این امت مساوی با انبیای بنی اسراییل یا افضل- کما یستفاد من الاخبار- چه جای شبهه است بر افضلیت این مکرمه بر آن ها. با این که معلوم است جهت فضیلت آن ها هدایت است، بندگان خدا را. و همین ملاک در آن مخدره به وجه الاتم و الاکمل موجود بوده با این که در علم، هم مقام عالی دارا بوده. چنان چه مسطور شد.
1) کافی، ج 2، ص 253، ح 8؛ وافی، ج 5، ص 766.
2) بحارالأنوار، ج 82، ص 148.
3) »دنیا زندان اهل ایمان است و بهشت زشت کیشان«.کنز العمال، خبر 6081؛ میزان الحکمة، ج 3، ص 318؛ من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 262؛ مسند احمد، ج 2، ص 323؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 2274؛ امالی طوسی، ج 2، ص 142؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1378.
4) شاعر متعهد، آقای «منذر» در ضمن اشعار زیبای خود به برخی از این گرفتاری ها اشاره کرده است:عمر کوتاهش، قرین محنت و رنج و المخاطراتش جمله پر از آه و واویلاست اینشاهد فریاد مادر بر سر بدعتگرانآن فدک خواران روبه کیش و دیو آساست اینغصب حق را دیده و آتش فروزیهای خصمسوخته دل- چون پدر- در ماتم زهراست اینطرح شورا دیده و تجدید بنیان ستموز پی آن، شاهد تبعید بوذرهاست اینفرق بابا دیده چاک از ضربت شمشیر کینناظر کشتار فرزند و برادرهاست اینسم به کام مجتبی علیه السلام و نیزه در نای حسین علیه السلامخود گرفتار دو صد موج غم و بلواست اینعلم و حلم و صبر وی نازم که با این حال گفت»آنچه دیدم از بلایا، جملگی زیباست» اینمادرش بس نکته های ژرف با وی گفته استآشنا با رازهای عالم بالاست اینرمز کاف و ها و یا، عین صاد، از قرآن پاکهمچو اسرار دگر آمخته از بابا است اینزین سبب، بر کاروان کربلا میر و دلیلبعد قتل پنجمین معصوم آل الله است اینبین چه سان، در کوفه- رعد آسا- فراز تیغهابانگ زن بر خیل بی آزرم کوفیهاست این؟!یا به دربار یزید، اندر حضور رومیانبا خطاب آتشین افکنده صد غوغا است این»سعی تو در محو دین، بیهوده باشد ای یزید!جنگ با قرآن مکن، جاوید پابرجاست این!«سیاه پوشی در سوگ ائمه نور، ص 122- 124.