جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محبت در زمره ی احباء الله

زمان مطالعه: 4 دقیقه

از جمله مقامات و درجات رفیعه، محبت حضرت احدیت است و قبل از شرح این مطلب، لازم است اشاره به مطلب مهمی نماییم.

مکشوف باد که حکما گفته اند: هر یک از طبقات مردم، مظهر یکی از صفات الهیه اند، ولی این لحاظ در خصوص انبیای عظام نیز بوده که هر یک از آن ها مظهر و مبرز یکی از کمالات بوده و آن بزرگواران، اسماء الله بوده و هر یک از اسماء شرح یکی از صفات [را] می نماید.

چنان چه حضرت داوود، مظهر عدالت بوده:

(یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق) (1)

سلیمان، مظهر حشمت الهی:

(قال رب اغفرلی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی) (2)

یوسف مظهر جمال حضرت حق، یحیی مبین جلال و قهاریت.

ابراهیم مظهر محبت الهی.

در سلسله ی جلیله ی انبیای عظام، کسی که حاوی جمیع ملکات و دارای عموم مقامات بوده، عقل کل و ختم رسل و هادی سبل [می باشد] که آن حضرت در مقام قبول فیض از

مبدأ المبادی، اول قابل در نزول به عالم ملکوت، آخرین سلسله، برای این که در عالم صفات و اسما سیر نماید تا جامع اسما و صفات گردد، و اهل عالم شهود به تعلیم و تربیت انبیا سابقین، قابلیت و لیاقت تشرف به حضور باهر النور آن حضرت نموده، آن وقت این عالم به وجود مقدس آن حضرت نورانی شود. پس همه ی انبیا مقدمه و اوذی المقدمه [است] و شاهد بر این بشارات انبیا به امم خود به تشریف آوردن حضرت خاتم است (3)

پس چنان چه وجوب مقدمه از فیض و ترشح ذی المقدمه [است] کذلک کمالات و فیوضات انبیا، همه از ناحیه ی حضرت ختمی مرتبت [می باشد] زیرا که همه معلول آن حضرت «و المعلول یستدیر بنور علته» همه کمالات از آن حضرت و به قاعده متقنه «معطی الکمال غیر فاقد له» آن حضرت مجموعه جمیع اسمای الهیه و مظهر کمالات ربانیه بوده. کما اشار بذلک علیه السلام:

»بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (4)

که علت بعثت آن حضرت، تتمیم نواقص و اظهار کمالات الهیه [بوده] چون خود دارا بود، لذا می توانست تیمم نماید، و آیه ی شریفه ی وافی الدلالة نیز مبین همین مطلب است:

(انک لعلی خلق عظیم) (5)

از همه ی این بیانات، شرافت و سیادت آن حضرت بر باقی انبیا معلوم شد. پس، بعد از آن حضرت کمالات آن حضرت به ائمه ی طاهرین [روشن است] یعنی آن ها مظهر کمالات، و بعض از خواص اهل بیت نیز به این مقام عالی رسیده [اند]، مانند حضرت فاطمه ی مرضیه و حضرت زینب علیهاالسلام.

چون این مطلب واضح شد، رجوع به اصل مطلب، و تطبیق این کمالات به این دو

معصومه تفصیل لازم دارد، موقوف به جای دیگر است.

بدان، اذاقک الله حلاوة التحقیق، چنان چه گفته شد مقام محبت از جمله مقامات مهمه و مظهر آن حضرت خلیل بوده؛ و هر کس را به حریم این مقام شامخ راه نباشد. و اسما متعلق به آن متعدد [است] از آن جمله است حبیب. و آن را درجاتی است، غایة القصوای آن مختص به حضرت ختمی مرتبت [است]؛ لذا آن حضرت، حبیب الله شد. بعد از آن، آن حضرت در سلسله ی جلیله انبیای ابراهیم بوده. از این جهت خلیل الله شد. قال الله- عز و جل- فی القدسیات:

»من طلبتی وجدنی و من وجدنی عشقنی و من عشقنی عشقته، و من عشقته قتلته، و من قتلته أنادیته«.

از این کلمات می توان استنباط نمود، مقامات عاشقان حقیقی را؛ و حضرت خلیل به خلعت خلت سرافراز نشد مگر به واسطه ی این مقام، و به این مقام نایل نشد مگر به برکت اتصالش به حضرت پیغمبر؛ و بر این مدعا شواهد بسیار از اخبار دارم، ولی بیان آن ها از محل بحث خارج است.

اجمالا حضرت خلیل، تمام اموال خود را در مقام محبت حضرت احدیت بذل نمود. فرزند خود، اسماعیل، را در راه خلاق عالم حاضر شد فدا نماید و کذلک، نفس خود را در محبت الهی داد و متحمل آتش نمرودیان شد، آتش بر او برد و سلام، گل و ریاحین شد.

(یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم) (6)

و ما چون در احوال یگانه دختر حیدر صفدر بنگریم، او را یکه تاز میدان محبت، و فانی در بحر مودت حضرت احدیت می بینیم؛ چنان محو محبت [بود] که هر بلایی بر او وارد [می شد] همه را در راه حضرت حق با کمال شعف و سرور خریدار [بود].

بالجمله، در راه محبت حضرت احدیت از چنان مقام امن و امان ترک علایق نموده و به زمین بلائین کربلا، رفت و در روز عاشورا آن مصیبات بدید و از شرف رزایا و بلا چنان

چشید که اگر پاره ای از آن ها را بر اذیال جبال راسیات و آفاق و ارضین و سماوات افکنند، متلاشی شوند! و اگر ملایک هفت آسمان را در معرض آن مصیبات در آورند، تا قیام قیامت از قیام بیفتند!

اگر ابراهیم خلیل در راه محبت رب جلیل از مال گذشت، این مظلومه هم از جمیع دارایی خود گذشته، حتی از قناع.

اگر ابراهیم حاضر شد در راه دوست اسماعیل خود را قربانی نماید، این محبوبه ی الهیه، دو اسماعیل خود را در راه خدا فدا نمود.

اگر ابراهیم متحمل آتش نمرودیان شد و آتش بر او گل و ریاحین گردید، این مکرمه هم متحمل آتش نمرودیان امت شد! بلکه راضی شد خودش بسوزد ولی حجت خدا، سید الساجدین، سالم بماند و لذا وقت آتش زدن خیمه گاه، عیال را امر به فرار فرمود برای این که سالم بمانند ولی خود ماند که یا حضرت سجاد را نجات دهد یا خود را فدا نماید.

اشاره: از این مقایسه ی مقام آن مکرمه با حضرت خلیل، مطلبی استنباط می شود، ما آن را گذاشتیم به فهم ارباب ذوق.

اشارة اخری: چون حضرت سیدالشهدا در راه محبت حضرت حق شهید شد به موجب حدیث مسطور، ثار الله و خلاقش خون بهای او گردید. این مظلومه هم به واسطه ی این که در محبت حضرت حق از این عالم رفت، بلکه شهید شد، خدایش خون بها گردید.


1) سوره ی مبارکه ص (38(، آیه 26.

2) آل عمران (3(، آیه 8.

3) بشائر الاسفار بمحمد و آله الأطهار، از تأمر میر مصطفی، احمد موعود انجیل، استاد جعفر سبحانی؛ و رساله بشارت انبیای سلف به آمدن پیامبر اسلام؛ حزین لاهیجی با تحقیق این جانب، و رسول الاسلام فی الکتب السماویة.

4) مستدرک، ج 2، ص 290؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 382.

5) سوره قلم، آیه 4.

6) انبیاء (21(، آیه 69.